دموکراسی سبز

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

مرخصی، بازنشستگی و ... برای یک وبلاگ نویس!!! (طنز)





مرخصی، بازنشستگی و ... برای یک وبلاگ نویس!!!



سلام
در سالهای گذشته یکی از فعالیت های سپاه پاسداران و در کل نیروهای امنیتی در دنیا مجازی مصدود کردن و یا متلاشی کردن وبلاگها و سایتهای سکسی بود که در داخل کشور و با زبان فارسی فعال بودند، این موضوع تا جایی پیش رفته بود که در یک حرکت عجیب و بی سابقه برنامه ای در صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد که در آن عده ای نیز به کارهای کرده و نکرده خود اعتراف کردند، نام این پروژه گرداب بود، اگه اهل اینترنت و وب باشید یکمی هم شیطون و بازیگوش نام گرداب رو باید شنیده باشید و یا بیشتر دیده باشید.
اما موضوع مورد بحث ما سایت های سکس و یا پروژه گرداب سپاه پاسداران نیست، موضوع این دست نوشته برخورد با وبلاگ ها و وبلاگ نویسانی است که طی یک سال گذشته و بعد از انتخابات ریاست جمهوری فعالیت کرده و گاه دست از نوشتن بر داشته و دوباره شروع میکردند و یا کاملاً متوقف میشدند.



یک روزی توی این مملکت که همه جا صدا صدای یار دبستانی بود و سر اومد زمستون و ... رنگ بود که از سبز و نارنجی و سفید از درو دیوار شهر بالا میرفت و مردم شب تا صبح ،صبح تا شب به امید اینکه یک تکون اساسی به مملکتشون بدند توی خیابون بودند و هرجا از صداوسیمای حاج عزت گرفته تا کوچه پس کوچه های روستاها مناظره بود که میکردند و با تمام اون شور و اشتیاقها در کمتر از 24 ساعت همه چیز از یک امید به ناامیدی کامل تبدیل شد، البته مردم نیّت تکون دادن مملکت رو داشتد که با وجود دولت محمود اینا (احمدی نژاد) و حکومت علی اینا این کار انجام شد، در همین راستا اعتراضات خیابانی مردم نسبت به این جریان شروع شد، مبارزه ای که نه تنها در صحنه خیابان و سیاست داغ بود بلکه در دنیای مجازی نیز بود.



موج وبلاگ های فراوان موافقان و مخالفان دولت و در واقع کودتای بعد از انتخابات در دنیای مجازی به راه افتاد، با وجود حجم وسیع این وبلاگ ها گاه خبر ها و گفته های دروغ و یا اشتباه نیز منتشر میشد و دست به دست در وبلاگها منتشر میشد، در مقابل این موج فیلترینگ که به Facebookو twitter هم رحم نکرده بود به سراغ این وبلاگ های مخالف حکومت و دولت آمدند، سیستم فیلترینگی که تا دیروز تمام کار و برنامه ریزی هایش مباره با وبلاگ ها و سایت های سکسی بود حالا تمام فکر و ذکرش مبارزه با وبلاگهای مخالف دولت و حکومت شده بود، در این میان و با بازداشت های فراوان و برای ایجاد وحشت و ترس در میان این نویسنده های دنیای مجازی عده ای نیز بازداشت شدند، محاکمه شدند و محکوم. با وجود تمام این محدودیت ها عده ای به نوشتن ادامه دادند و دست از نوشت و خبر رسانی برنداشتند و عده ای هم بعد از تمام شده اعتراضات خیابانی گوئی جو گیر شده باشند و یا دلسرد وبلاگ های خود را متروک رها کردند، اما در این میان تعداد زیادی از این وبلاگ ها بودند و هستند که هنوز مطلبی در آنها منتشر میشود، نقدی گفته میشود، حرف دلی، شکایتی و یا راهکار و تحلیلی.



در کل وبلاگ نویسی یک جورایی یک مزایائی هم در کنار کار نوشتن و منتشر کردن مطالب دارد:


آقا اگه وبلاگ بزنی و توی او وبلاگ از احمدی نژاد نقد کنی مرخصی بهت میدن توپ، اما اگه از رهبری بنویسی حالا چه با کلمه آیت الله چه با دیکتاتور مادام العمر میفرستنددت اونجا که تاجزاده رفت و ابطحی با 40 کیلو کاهش وزن برگشت ...، هرچند ممکنه که یک کاری با آدم انجام بدند که وقتی از مرخصی میاد بیرون یک راست بره سراغ دفتر مهدی کروبی و ... ، آقا این شغل شریف وبلاگ نویسی کم کاری نیست دست کم نگیرید ها همه چیز توش پیدا میشه، اگه اسم و مشخصات هم توی وبلاگ بزنی و یا خدائی نکرده عکسی هم از خودت بگزاری تنها ایمیل هایی که دریافت میکنی یا تهدید یا فحش، البته بخش نظرات که جای خود داره، خلاصه امنیت داره در حد رقابت های اسپانیا...، اما نکته جالب اینجاست که اگه موافق دولت و حکومت باشی اسم و مشخصاتت که هیچ، عکس که جای خود داره حتی عکس دست جمعی با خانواده، حتی اگه شجره نامه خودت رو هم بگزاری کسی نگاه چپ که بهت نمیکنه هیچ تشویق و حمایت هم خواهی شد.



این دست نوشته بهانه ای بود برای شروع دوباره دست نوشته های من در این وبلاگ بعد از مدتی غیبت، البته این غیبت دلایل خاص خودش رو داره که به خاطر حفظ نظام از گفتن این دلایل خوداری میکنم (این قسمت آخرش مثل حرفهای هاشمی رفسنجانی شد، دست خودم نبود، ببخشید).





این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد

(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com


.................................................................a.r.s

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر