دموکراسی سبز

۱۳۹۳ خرداد ۱۹, دوشنبه

لخت میشوم، پس هستم ...




لخت میشوم، پس هستم ...

مردونگيت پیشکش، مرد باش و سر حرفت باش ...

یک داستانی از شخصی شنیدم که پدرش وقتی گرگها یک جایی بهش حمله کرده بودن بنده خدا لخت مادرزاد شده بود و اون گرها از این هیبت فرار کرده بودن و حداقل بهش حمله نکرده بودن، این داستان بخاطر 18+ بودنش توجه من را جلب کرد و خیلی بهش فکر کردم که چرا این گرگ ها با این حرکت بهش حمله نکردند، نتیجه تفکرات و برسی های من یک جواب ساده داشت، بین حیوانات و موجودات زنده این انسان و این اشرف مخلوقات هست که استثنا" پوست تنش پوشش خاصی برای پنهان کردن بدنش ندارد و همین خاصه ي خاص باعث فرار اون گرگها شده بود.

*** اما اصل مطلب: اعتراضاتت بخوره تو سرت، دوست داری خاص باشی و اسمت سر زبونها باشه و از خودت سنبل فداکاری برای آزادی درست کنی چرا از #بند350 مایه می گذاری، این لخت شدنت نه تنها جاذبه شما را بیشتر نمی کنه که کمتر هم میکنه، اگه خیلی مردی نمیخواد مردمونگيت را نشون ملت بدی، مرد باش و سر حرفت باش که یک روزی گفتی تا انتقام خون ندا اقاسلطان گرفته نشه موها ت را کوتاه نمیکنی و جالب اينجاست که بعد کوتاه کردی، مردونگيت پیشکش اونهایی که برات گریبان پاره میکنند.




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد

(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com
.........................................................a.r.s

۱۳۹۳ اردیبهشت ۳۱, چهارشنبه

عقل ناقص در بدن سالم ...


عقل ناقص در بدن سالم ...

" ابلاغ سیاست های کلی جمعیت !
از قدیم می گویند عقل سالم در بدن سالم، اما من استثنایی سراغ دارم نزدیک به هشتاد سال سن، شگرف و جالب، قدم از قدم که بر میدارد مهندس، ورزشکار،  پیر، جوان، آخوند، ملی مذهبی، چپی، ارزشی، اصلاح طلب و  محافظه‌کار و ... به گرد پایش هم نمی رسند، نوک عصایش را که بر زمین می زند زمین زیر ضربه های عصایش می لرزد، هزار ماشالله مثال قالی کرمان، بدن سالم و قبراق، چابک و سر زنده، اما زبان که در دهان می چرخد آدم را به شک می اندازد،  حیف این بدن سالم با این عقل ناقص.


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com
.........................................................a.r.s

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۸, پنجشنبه

وعده ی هر شب ...


وعده ی هر شب ...


باید حداقل روزی یک پست می نوشتم و وبلاگم را بروز میکردم وگرنه روزم شب نمی شد، فیلتر شدم،  مسدود شدم، تغییر آدرس دادم، باز فیلتر شدم، مسدود شدم و بعد به نا چار به بلاگ های فرنگی پناه بردم، کسی و چیزی جلوی نوشتنم را نمی گرفت جز یک چیز، نگرانی برای کسانی که اطرافم بودند، کسی که کنارم نبود و اما برایم مهم بود، نگرانم کردند و به صراحت خواستند ننویسم و بعد راضی به این شدند که آرام بنویسم، اما نشد، سرکش بودنم راضی ام نمی کرد به آرام نوشتن، ترمز دستی را کشیدم و پناه بردم به روز نگاری برای خودم، بعد از مدتی که گذشت هر شب به خودم قول می دهم که از فردا بروزش خواهم کرد، اما نمي شود، نشد، شاید دلیل این نشدن ها نوشتن های پراکنده در شبکه های اجتماعی باشد.
و حالا باز به خودم قول می دهم از فردا #دموکراسی_سبز را بروز خواهم کرد، امیدوارم ...


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com
.........................................................a.r.s