دموکراسی سبز

۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه

در سوگ یک بیانیه ( یاداشتی برای 13آبان )






در سوگ یک بیانیه (یاداشتی برای 13آبان)




بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال88 و ماجرای کودتا و بعد از آن اعتراضات موجود در جامعه و بعد کم کم سرکوب شدن و سرد شدن آتش داغ مردم موجی از بیانیه ها، نامه ها و راهکارهای مکتوب و یا ویدئویی و یا صوتی از طرف آقایان موسوی و کروبی به راه افتاد، بیانیه هایی که با انتشار آنها عده زیادی از کاربران و وحتی تحلیلگران امر وجود این بیانیه ها را نه تنها مضر میدانستند بلکه آنها را نوعی عقب نشینی هم حساب میکردند، بیانیه ها و فراخوان هایی که با وجود آنها تجمعات و اعتراضی بصورت حتی محدود و پراکنده رخ می داد و در مقابل تدارک و آماده سازی حکومت برای سرکوب آنها که این خود نشان دهنده ترس حکومت از وجود این نوع تجمعات بود.
مخالفان این نوع بیانیه ها و فراخوانها اکثراً از طیف خاصی بودند، کسانی که با وجود این بیانیه ها و فراخوانها در روزها و مراسم ملی و مذهبی مخالف بودند، این افراد کسانی نبودند جز آنهایی که آقایان موسوی و کروبی را متهم به ادامه دادن راهکارها و روشهای جمهوری اسلامی میدانسند، حالا بعد از گذشت نزدیک به 9 ماه از حصر آقایان کروبی و موسی کدام فراخوان برای حضور مردم و تجمع برای ادامه اعتراضات صورت گرفته و یا به نتیجه رسیده است؟



کسانی که آقایان موسوی و کروبی را با موج های وبلاگی و کاریکاتوری مورد انتقاد قرار می دادند و وجود این نوع بیانیه و فراخوانها را مورد حمله قرار می دادند نگاهی به امروز یعنی 13 آبان 1390 داشته باشند و چهره شهری که در آن زندگی میکنند، به یاد بیاوریم بیانیه های میرحسین موسوی را در آستانه 13 آبان سال 1388و در ادامه آن حضور در خیابانها هرچند به صورت پراکنده اما اثر بخش، و در مقابل نگاهی داشته باشیم به به امروز و چهره شهری که کم کم روزهای اعتراض را به فراموشی می سپارد و طعم شیرین آزادی را با طعم تلخ فراموشی اشتباه گرفته است.




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com
.........................................................a.r.s



۱۳۹۰ مهر ۲, شنبه

جهاد اختلاسی



جهاد اختلاسی

روزگار که به کام آدم باشد و شکم سیر و جیب پر پول و یارانه در حساب دیگر دسته به نوشتن نمی رود و حرفی به اعتراض گفته نمی شود، نویسنده این وبلاگ هم که با دارا بودن این شرایط دیگر جایی برای نوشتن مطلب نمی دید و خوش و مست در مملکت گل و بلبل به تفرج و تفریح مشغول بود که ناگاه بانگ برآمد که ملت کجای کار هستید که فرمایش قبله عالم هنوز سال از نیمه نگذشته تحقق یافت و اولین ثمره های سال جهاد اختلاسی پدیدار شد، تازه جالب اینجاست که این موفقیت بزرگ یک قرون دو زار هم نبود و چیزی نزدیک خدا میلیار تومان بود، با شنیدن این خبر دستی به محاسن نداشته ام کشیدم و قلم و کاغذ را براشته و عدد خدا میلیارد تومانی را نوشتم، باورش سخت است اما چند بار در شمارش صفر های این عدد گیر کردم!

با یک حساب سر انگشتی عدد مورد نظر را که همان خدا میلیارد تومان و یا سه هزار میلیار تومان مطرح شده است را تقسیم به هفتاد میلیون کردم، یعنی میانگین جمعیت فعلی ایران، و مابقی جمعیت حساب نشده را گذاشتم پای کسانی که از دریافت یارانه محرومند یا زیر بار گرفتن یارانه نشده اند، عدد به دست آمده از این معادله ساده دقیقاً به میزان یارانه پرداختی به هر ایرانی در ماه شد، یعنی چهل و دو هزار و هشتصد و پنجاه و هفت تومان، معادله ساده است، یعنی کش رفتن یا به عبارت ساده دزدیدن یک دوره یارانه ملت مثل آب خوردن! اما باز هم نکته جالب تر این ماجرا اینجاست که همه راه های این اختلاس مطرح شده به دولت احمدی نژاد و نزدیکان او ختم می شود! دولتی که خود را پایه گزار یارانه نقدی میداند و صفت عدالت محور بودن را زینت خود کرده امروز با چالشی بزرگ روبرو شده، بزرگترین اختلاس مالی تاریخ ایران و پیدا شدن دست های دولت عدالت محور و نزدیکان محمود احمدی نژاد در این ماجرا، آیا با این همه سند و مدرک مطرح شده و قابل توضیح آیا هنوز هستند کسانی که دولت برآمده از کودتای بیست و دوم خرداد هشتاد و هشت را بر حق بدانند؟!




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com
.........................................................a.r.s

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

وای اگر خامنه ای حکم طلاقم دهد ... !



وای اگر خامنه ای حکم طلاقم دهد ... !


خطيب نماز جمعه تهران (صدیقی) در تازه ترین اظهار نظر خود در نماز جمعه تهران و در ادامه اختلافهای میان قبله عالم و محمود احمدی نژاد باز هم دست به شیرین کاری تازه ای زد و با جبهه گیری ملایمتری نسبت به دیگران و با زبانی نصیحت گو از ولایت فقیه گفت و باز جو گیر شد و در بیاناتی جالب اینگو گفت : // یكي از اين وزرا به من گفت ما معتقديم اگر حضرت آقا، همسر رييس‌جمهور را طلاق دهد او به رييس‌جمهور حرام است // ( منبع خبر سایت ایسنا، خبرگزاری دانشجویان ایران www.isna.ir ) آقای صدیقی در بین خطیبان نماز جمعه تهران مانند یک زنگ استراحت یا بهتر بگویم یک زنگ تفریح هستند، گفتن چنین جمله هایی از ایشان و از این تریبون بی سابقه و کم سابقه نیست، اما نکته جالب این موضوع چیز دیگری هست.




دست روزگار

روزی محمود احمدی نژاد و در مناظره انتخاباتی خود با میر حسین موسوی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با نشان دادن تصویر همسر میر حسین موسوی ( زهرا رهنورد ) و گفتن جمله هایی سعی در خراب کردن وجه شخصیتی چون میر حسین موسوی را داشت، گفتن موضوع و نکته ای آنهم در جایی مثل این مناظر نشان از ضعف شخصیتی احمدی نژاد و بی اخلاقی و عوام فریبی او بود، روزی که محمود احمدی نژاد با انجام این حرکت سعی در از بین بردن محبوبیت میر حین موسوی داشت فکر روزی را نمیکرد که خطیب جمعه تهران با بیان جمله ای اینچنین او و همسرش را مضحکه ملتی کنند، محمود احمدی نژاد دست روزگار را فراموش کرده بود، حالا روزی رسیده است که باید منتظر فرمان رهبری به احمدی نژاد برای طلاق دادن همسرش باشیم.




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com
.........................................................a.r.s

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

قمار سیاسی


قمار سیاسی

در روزگار نوجوانی گاهی پا در کفش بزرگترها میکردم و مثل حال روز این روزهایم حرف های بزرگتر از دهنم میزدم و کارهای بکتر از سن و سالم، یادهم هست کتابی از دکتر سروش به نام قمار عاشقی گاهی در دست میگرفت و بعضی از بندهای آن کتاب را دیکته وار می خواندم، گاهی انگشتی به دهان میگرفتم و متفکرانه پیش خودم فکر میکردم این کلمات قلمه و سلمه را فهمیده ام، اما این روزها قماری را میبینم و تجربه میکنم که آنچنانه قمار عاشقی برایم حضمی سنگین داشت سنگین نیست.

از همان روزگار کودکی در کله ام آنچنان فرو کردند این جمله را که قمار حرام و قمار باز را برایم یک انسان مست و بی بند بار تصور میکردند که همین حالا هم همین تصور را دارم، اما قمار این روزهای سیاست ایران جلوه ای دیگر دارد، قمار بازها بر زمین قمار زندگی میکنند و سرنوشت قمارشان را تاس های جفتی مشخص میکند که از بخت خوب و بد یا قام خر است یا سگ اما با تمام این تصورات از قمار و قمار بازی قمار باز و قمار مسلک و روش خاص خودش را دارد اما قمار این روزهای سیاست ایران روش و مسلک خاصی را پیروی نمیکند.

شاید با خود فکر کنید منظور من از اگفتن این جمله ها و نسبت دادن کلمه قمار و قمار باز به سیاست ایران چه باشد، روشن بگویم که سیاست این روزهای ایران در حال حاضر دو قمار باز بیشتر ندارد، اولی به تشبیه قبله عال (مقام رهبری ) و دومی هم محمود احمدی نژاد، دو دوست رفیق که روزهای قمار بازی و هم تمیم بودنشان را فراموش نکرده ایم، قمار این روزها ایران بر سر جایگاه و قدرتی است که کم ارزش هم نیست، محمود احمدی نژاد قمار سیاسی خود را با زیر پا گذاشتن مسلک قمار بازی در انتخابات 1384 زیر پا گذاشت و با مظلوم نمایی مرحله اول قمار خود را برنده شد، حاصل این قمار قدرت نسبی بود که زیر سایه مرشد و پیر خود در این بازی به دست آورده بود یعنی قبله عالم، اما این بازی یک سوی دیگر هم پیدا کرد، طرف دیگر این قمار کنار دست احمدی نژاد نسته بود و آرام بازی را تماشا میکرد، طرف دیگر این بازی اسفندیار رحیم مشائی بود، اسفندیار رحیم مشائی گاهی در کمک به دوست و هم درس و هم مکتب خود یعنی احمدی نژاد گاهی هم برای او تاس پرتاب میکرد و از بخت بد قام احمدی نژاد را خر می آورد و گاهی سگ، اما احمدی نژاد باز هم برای این قمار هزینه میکرد، در انتخابات ریاست جمهوری 1388 احمدی نژاد بازی را با ملت شروع کرد و با نامردی هر آئین و مسلکی را در این قمار زیر پا گذاشت، این هم روزگاری بود و بگذشت، اما این قمار باز که دیگر خود را در میدان یکه تاز میدانست و کسی را حریف خود نمیدانست برای یار بازی خود بیشتر هزینه کرد، اسفندیار رحیم مجشایی پا از گلیم خود که فراتر گذاشته بود پا در کفش خدا و پیغمر هم کرده بود، کار به جایی رسید که احمدی نژاد کم کم همه چیز را در این قمار به پای اسفندیار رحیم مشائی ریخت، در تازه ترین و نو ترین حرکت در مقابل پیر و مرشد خود (قبله عالم) قافیه بازی را تنگ کرد، قمار امروز ایران قمار پیچیده ای شد که حتی جفت شش هم دیگر این گره کور را باز نخواهد کرد

محمود احمدی نژاد برای اسفندیار رحیم مشایی هزینه های فراوان داد و میدهد، قمار امروز احمدی نژاد دو نتیجه بیشتر نخواهد داشت، اول اینکه در این قمار همه این هزینه ها را میبرد و سود میکند و دوم اینکه کم کم به جایی میرسد که دیگر چیزی برای قمار کردن ندارد و اینجاست که کمر به نامردی ببندد و دیگر خدا میداند چه خواهد کرد. این روزهای سیاست ایران را شاید بتوان بی قاعده ترین قمار روزگار دانست، قماری که همه نظریه و پیش بیی ها را درهم شکست، چه کسی فکر میکرد احمدی نژاد که روزی رابطه ی خود را با قبله عالم رابطه پدر و پسر میدانست اینگونه بی پروا رو در روی پدر بایستد و قاعده بازی را بهم بزند؟




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com
.........................................................a.r.s

۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

ردپا ... ( قسمت دوم )


ردپا ... ( قسمت دوم )

در پا را دنبال میکنم و به سالهای دور میرسم، به روزهایی که آنقدر هوش و حواس داشتم که فراموش نکنم، روزهای پُر از تنش بعد از دوم خرداد 1376، سخنرانی مرجع بزرگ آیت الله منتظری و ماجراهای بعد و پیرامون آن، به یاد می آورم روزهای دوران اصلاحات را، روزهایی که در آن زمان سید محمد خاتمی با رای باور نکردنی بر کرسی ریاست جمهوری نشت، روزهایی که همه منتظر تغییرات و اصلاحات در بدنه نظامی بودیم که باور داشتیم قداستش را از دست داده و راهش منحرف شده، روزهای سکوت کسانی که ملتی چشم و امیدشان به آنها، روزهای تنهایی و مظلومت آیت الله منتظری، با خود مرور میکنم روزهایی که همه در مقابل ظلمی که به مرجعی چون آیت الله منتظری میشد سکوت کرده بودند و یا چه برخوردهایی انجام دادند، با خودم میگویم شاید رقتاری که امروز با مهدی کروبی می شود نتیجه گفته ها و جبهه گیری های او در آن زمان است، زمانی که بر کرسی ریاست مجلس بود، روزهایی که در صحن علنی مجلس در نطق پیش از دستور خود با خواندن بیانیه ای آنچنان گفته های آیت الله منتظری را در 13 رجب محکوم کرد که همه انگشت به دهان مانده بودند، بیشتر که فکر میکنم میبینم خیلی های دیگر هم بودند که تقاص آن روزها را پس میدهند و یا پس داده اند، کسانی مانند عبدالله نوری، سید محمد خاتمی که با آن جایگاه میتوانست مصلحت اندیشی نکند و از موقعیت سیاسی خود استفاده کند، هاشمی رفسنجانی که مانند همیشه محکوم کرد، و یا میر حسین موسوی و ... دست روزگار عجب بازیهایی دارد، سر جای خود میخکوب میشوم و جلوتر نمیروم، صدایی در گوشم میگوید درپا را دنبال کن، اما به صدا و این نجوا توجهی نمیکنم، راه آمده را برمیگردم، محصول مزرعه امروز ما نتیجه کاشت دیروز ماست ...



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com
.........................................................a.r.s

۱۳۹۰ فروردین ۱۷, چهارشنبه

ردپا ... ( قسمت اول )


ردپا ... ( قسمت اول )


ردپای خودم را دنبال میکنم، به 25 خرداد 1389 میرسم، روز فراخوان میر حسین موسوی و مهدی کروبی برای تجمع در حمایت از مردم مصر، به عقب بر میگردم به روزهای نخست بعد از انتخابات 1388 و موج عظیم اعتراض ها و شعارهای که سر می دادم ( موسوی دستگیر بشه ایران قیامت میشه ... کروبی دستگیر بشه ایران قیامت میشه ... ) به خودم می آیم کجا ایستاده ام؟! در بدنه یک جنبش، جایی میان فضای مجازی و حقیقی، با باورهایی که برای آنها ارزش قائل هستم، جایی ایستاده با رویاهای بر باد رفته از آنچه روزی در به حقیقت تبدیل شدن آنها از هرآنچه داشتم میگذشتم با شعارهایی که عمل نکردم، و امروز موسوی و کروبی را به همراه همسرانشان در حصر میبینم، آیا فقط شعار دادم؟ این همه گلوی خود را پاره کردم و مشت ها گره که (موسوی دستگیر بشه ... ) من هیچ غلطی نکردم جز تحلیل و شعار دادن، من به آرمانها و شعارهای خودم خیانت کردم، میبینم و فکر میکنم، ذهنی آشفته تر ازهمیشه با کوهی از مشکلات شخصی و جمعی که دغدغه های روزمره زندگیم شده است، کسی در گوشم نجوا میکند درپا را ادامه بده، شاید به جاهای خوبی رسیدی.


این مطلب ادامه دارد ...


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //green-democracy.blogspot.com
........................................................a.r.s

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

همایش اتوبوسها ... ! (اصفهان 22 بهمن 1389)

همایش اتوبوسها ... ! (اصفهان 22 بهمن 1389)

ساعات اولیه جمعه 22 بهمن 1389 درحال حرکت به سمت محل کار بودم، در مسیر و در نقطه های مختلف مسیر اتوبوسهای شرکت واحد را میدیدم که نقطه به نقطه توقف کرده بودند، کاملاً مشخص بود که این اتوبوسها برای انتقال مردم به میدانها و مسیرهای مختلف راهپیمایی دولتی این روز آمده بودند، مخصوصاً حضور اتوبوسهای شرکت واحد در مقابل بسیج ها و مساجد که کاملاً مشخص بود که به چه منظور هستند، محل کار من در نزدیکی یکی از میدانهای مهم شهر اصفهان است و من به ناچار مجبور بودم که این مسیری را طی کنم که یکی از مسیر های راهپیمایی این روز بود، سوار بر اتوبوس از میدان انقلاب به طرف میدان امام حسین در حرکت بودم که صحنه جالبی را دیدم، حضور اتوبوسهای شرکت واحد در هر دو طرف چهارباغ عباسی، موبایل خودم رو آماده کردم و شروع کردم به فیلمبرداری، اتوبوس آنچنان شلوغ نبود، شخصی که روبروی من نشسته بود متوجه شد که دارم فیلمبرداری میکنم، بعد از چند لحظه به من اشاره کرد و گفت: این موتوری ها کنار اتوبوس بهت مشکوک شدن دارن دنبال اتوبوس میان، خیلی معمولی نگاهی کردم دیدم که در ظاهر حرف آن مرد درست است، فیلم که گرفته بودم رو از حافظهموبایل پاک کردم و بعد شماره های گرفته شده رو نیز پاک کردم، از اتوبوس که پیاده شدم بعد از چند قدم اون موتوری کنار ایستاد، نفر پشتی که سوار بود گفت: داشتی چیکار میکردی؟، گفتم: چی؟ شما؟ دارم میرم راهپیمایی، و قیافه حق بجانبی گرفتم، چند نفری جمع شدند و بدونه هیچ اتفاقی از آن موقعیت جان سالم به در بردم. نفس راحتی کشیدم و مسیر میدان امام حسین به طرف میدان انقلاب و در امتداد چهار باغ رو برگشتم که سعی دوباه ای برای فیلم برداری کنم، اما متوجه حضور گسترده لباس شخصی ها در اطراف خیابان چهارباغ شدم، تنها توانستم چند عکس بگیرم که البته آنچنان هم بد نشد.
اوج حضوری که رسانه های دولتی از آن در اصفهان یاد کردند نزدیک ساعت 10 بود که می شد به راحتی در کنار خیابان ایستاد و مردم در حال گذشتن را یکی یکی شمارش کرد، حضور بسیج و نیروهای نظامی که بیشتر سربازان وظیفه بودند و خیل حظور کارمندان ارگانهای مختلف که بصورت دسته به دسته در گوشه و کنار میان امام حسین اصفهان حضور داشند و میدان نقش جهان که با جمعیت پراکنده آنچنان پر شده بود که نشان دهد میدان پُر از جمعیت است، یکی از چیز های جالبی که توجه مرا جلب کرده بود حضور مردمی بود که کاملاً مشخص بود از اطراف اصفهان و از شهرها و شهرستانهای اطراف اصفهان به این راهپیمایی آمده بودند و یا بهتر است بگویم آورده شده بودند.

در حال حرکت به سمت محل کار بودم و در مخالف جهت مردمی که به سمت میدان امام حسین در حرکت بودند، لحظه ای احساس کردم که مخالف جهت آب حرکت میکنم، خنده ای زیر لب زدم و با خودم گفتم: اگر این آب رودخانه و موجی عظیم بود مرا با خود برده بود، موج حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن اصفهان موجی نبود که من خس و خاشاک را با خود ببرد...


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com
.........................................................a.r.s

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

زمزمه های به توپ بستن مجلس و مجمع . . .


زمزمه های به توپ بستن مجلس و مجمع . . .
(در راستای انشار نامه محمود احمدی نژاد که معلوم نیست خطاب به چه کسی نوشته است )


نشریه داخلی سپاه پاسداران متن نامه ای را منتشر کرده است که امضای محمود احمدی نژاد را دارد اما مشخص نیست که این نامه و یا این دست نوشته خطاب به چه کسی و یا چه ارگان خاصی است، نامه ای که با لحن تند و به نوعی شکوایه وار نوشته و تنظیم شده است، متن نامه کاملاً گویاست و گویا تر از آن تحلیل مقاله ای در سایت کلمه است که بخوبی این نامه را تحلیل کرده است. اما نکته های جالبی در این نامه و یا به قولی این دست نوشته وجود دارد.


ادبیات نوشتن این نامه کاملاً با ادبیات احمدی نژاد فرق دارد، در این نامه مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضائیه و حتی به نوعی شخص (قبله عالم) رهبری را مورد حمله قرار داده است، اما نوع حمله ها متفاوت هستند، گاه به نرمی و گاه به تندی، اما آنچه مشخص است در این نامه حمله توپ خانه احمدی نژاد به سوی هاشمی رفسنجانی است، گویی احمدی نژاد کمر به حذف هاشمی بسته است، این در حالی است در تمام بند های این نامه به وضوح شخص هاشمی را با نام رئیس مجمع تشخیص مصلحت مورد حمله قرار داده است، ادبیات این نامه از موضع شکوایه و در نهایت مظلومیت اما در موضعی قاطع و با زبان تهدید نوشته شده است، این نامه هرچه هست نوشته و ادبیات املاً گونه ی احمدی نژاد نیست، متن این نامه با مهارت خاص نتظیم شده است و یا به قولی قصه سیلی و بوسه است.
حال باید دید آیا احمدی نژاد با این روحیه دیکتاتور گونه ای که با خود دارد همچون دیکتاتور های همانند خود مثل محمد علی شاه قاجار دل و جرات به توپ بستن مجلس و مجمع و... را دارد؟ و در کل احمدی نژاد از در دست گرفتن امور مجلس و کمر نگ کردن موقعیت مجلس و دیگر ارگانهای موجود در جمهوری اسلامی چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا احمدی نژاد قصد در تغییر بخش هایی از قانون اساسی دارد و این نوع حرکت ها تنها شروع پروژه شایعه مادام العمر کردن ریاست جمهوری خود است؟




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //green-democracy.blogspot.com
.........................................................a.r.s

۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

خاطرات . . . (دانلود کتاب خاطرات مرحوم آیت آلله منتظری در سه نسخه " جاوا برای موبایل – PDF – متنی " )

خاطرات . . .
(دانلود کتاب خاطرات مرحوم آیت آلله منتظری در سه نسخه " جاوا برای موبایل – PDF – متنی " )



برای من باورش سخت بود که نسل جوان و مخصوصاً دانشجویان این نسل تا این حد مشتاق و خواهان خواندن کتاب خاطرات آیت الله منتظری باشند، کتابی که تا مرحله چاپ رفت اما اجازه انتشار برای این کتاب تاکنون داده نشده است، اما با تمام این محدودیت ها این کتاب بصورت باور نکری و با این حجم بسیار دست به دست میشود و گاه نیز تکثیر و به دست مشتاقان و جویندگان حقیقت میرسد، در همین راستا این کتاب ارزشمند را در سه نسخه " جاوا برای موبایل – PDF و متن " در این پست برای دانلود قرار داده ام.
اين كتاب شامل خاطرات و نا گفته هايي از جمهوري اسلامي است و پرده از حقايقي بر ميدارد كه تا كنون در هيچ رسانه و نشريه اي با اين شفافيت و اعتبار منتشر نشده است.

توجه: فایل پیوست شامل تصاویر نسخه های خطی نامه هایی است که در این کتاب به آنها اشاره شده است.

دانلود با لینک مستقیم دموکراسی سبز


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //green-democracy.blogspot.com
.........................................................a.r.s