دموکراسی سبز

۱۳۸۹ فروردین ۲, دوشنبه

سر اومد زمستون، شکفته بهارون...

سر اومد زمستون، شکفته بهارون...


زمستان 1388 را با تمام امید ها یم برای دموکراسی در حالی رو به سوی بهار حرکت میکنم که داغ دل تازه میشود و آه از نهادم بلند میشود، چشمهایم را میبندم و نفس عمیقی میکشم، درست سال گذشته و در همین روزها بود که کم کم حرف و حدیث انتخابات شروع شده بود و بازار داغ مناظره های دوستانه و خسمانه چه در محافل شخصی و یا کوچه ها و خیابان و حتی تاکسی به راه افتاده بود، چه میشود کرد بغض میکنم اما اشکم را برای شوق شادی آزادی نگه میدارم...


سر اومد زمستون... آه چه بر سر ملتی آمد که با تمام شوق و اشتیاق و برای رهای از تمام خفقان ها و حسارها عاشقانه و یک پارچه و یک رنگ و هم صدا از پایان زمستان میخواندند و آمدن بهار را نوید میدادند، چه شد تمام آن شور شوق های که یک شبه چون رویایی در تبی سخت به کابوسی سیاه تبدیل شده؟


بهار را با تمام آرزوها و و یادها و خاطره های روزهای پس و بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1388 و به یاد اسیران و شهدایی نام آشنا و گم نام راه آزادی شروع میکنیم، بهار را با تمام خاطرهای خوب و بدش با تمام گرانی ها و پول خرج کردن ها و ... تنها به امید رویش و جوانه زدنی دوباره اش میخواهم، بهارا برای سر سبزبودنش ستایش میکنم، با تمام ارادت و احترامی که برای پاییز قائل ام بهار را ستایش میکنم...



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com
.................................................................a.r.s

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر