دموکراسی سبز

۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

آیت االله منتظری: بسیج قرار بود در راه خدا باشد نه در راه شیطان






آیت االله منتظری: بسیج قرار بود در راه خدا باشد نه در راه شیطان


اظهارات جدید آیت الله منتظری در دیدار با علاقه مندان خود در روز عید قربان و اشاره به حوادث بعد از انتختابات.




برای دانلود صوت و ویدئو یا متن این دیدار به سایت رسمی آیت الله منتظری مراجعه یا بر لینک زیر کلیک کنید.

منبع :(
سایت رسمی آیت الله منتظری )



این مطلب از سایت منبع است و این وبلاگ مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s


۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

پخش فیلم پخش نشده اعترافات محمدعلی ابطحی از سایت رسمی اکبر اعلمی




پخش فیلم پخش نشده اعترافات محمدعلی ابطحی از سایت رسمی اکبر اعلمی

سلام
بعد از پخش قسمتی از اعترافات محمد علی ابطحی از وب سایت رسمی اکبر اعلمی که در جریان پخش این اعترافات و دادگاه ها از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش نشده است سوال های بسیاری به وجود آمده است.

اکبر اعلمی از جمله افرادی است که در به چالش کشیدن مهارت بسیار جالبی دارد، او یکی از منتقدان دولت نهم و یکی از شخصیتهای است که در عین زیرکی، قلم تند و تیز و نقد صریح و شیوایی دارد.

نام و شخصیت اکبر اعلمی را اولین بار و در جریان نامه سرگشاده او به مقام رهبری شنیدم، او نقد های بسیار جالبی نیز از دولت نهم دارد که میتوانید این موضوعات با کلیک بر لینک های زیر ببینید.

برای مشاهد این حبر و دانلود این فیلم
اینجا کلیک کنید.

برای مشاهد نامه سرگشاده اکبر اعلمی به مقام رهبری
اینجا کلیک کنید.

برای مشاهد نقد اکبر اعلمی از دولت نهم
اینجا کلیک کنید.



انتقاد به سبک اکبر اعلمی


اعلمی با پخش بخشی از اعترافات محمد علی ابطحی که در جریان پخش دادگاه ها و اعترافات از صداوسیما پخش نشده است دو سوال مطرح کرده است، و به زیرکی تمام از بر زبان آوردن این سخنان در شرایطی میگوید که این اعترافات را از نظر عقلی و شرعی غیر قابل قبول مطرح میکند، اعلمی به این نکته اشاره میکند که اگر این اعترافات زیر شکنجه یا بر اثر داروهای روان گردان و در شرایط سخت بیان شده است چرا افراد دیگری حاضر به گفتن چنین اعترافاتی نشده اند، احمد زیدآبادی، صفائی فراهانی، تاج زاده، بهزاد نبوی و ... چرا حاضر به گفتن اینگونه اعترافات نشده اند؟؟؟

من این بخش از اعترافات ابطحی را دیدم، در این قسمت ار اعترافات ابطحی پیکان اعتراف به سمت میر حسین موسوی، و سید محمد خاتمی است، این سخنان به گونه ای مطرح میشود که گویی ستاد میر حسین موسوی دفتر تحریریه بی بی سی فارسی است! موسوی را با توهم آت خاص میخواند و سید محمد خاتمی را به نام خائن میخواند، از جلسات قبل و بعد از انتخابات میگوید و از سازماندهی ها برای آشوب!! اما آیا این سخنان به درستی بیان شده اند؟

من وب نوشته های محمد علی ابطحی را در روزهای 23 و24 خرداد و بعد از اعلام نتایج انتخابات خواند، نوشته هایی که با گفته های او هیچگونه منافاتی ندارد، اندیشه های محمد علی ابطحی آنچه در گذشته و امروز می بینیم کاملا متفاوت است، اما دیدار سید محمد خاتمی از ابطحی خط باطلی بود بر تمام این گفته ها و نشاندهنده این موضوع است که اگر خاتمی هم جای ابطحی بود میگفت ابطحی خائن است!!!

من با این عقل ناقص خود نتیجه را اینگونه میبینم که : این شرایط است که گفته هاو رفتار های انسان را دچار تغییر میکند، فشار های وارد بر محمد علی ابطحی و دیگر بازداشت شدگان بعد از انتخابات و با برسی گفته ها و اعترافات و مقایسه با نگرش ها و اندیشه های آنها در گذشته صحت این گفته را تأیید میکند.


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

تبعید یک اندیشه ...

تبعید یک اندیشه ...


تبعید از آن رفتارهایی است که همیشه حکومت ها برای تنبیه مخالفان یا مجرمان به کار میگرفتند و البته میگیرند، تبعید همیشه با انسان همراه بوده است از تبعید آدم از بهشت تا تبعید پیامبر به شئب ابی طالب و در عصر معاصر یکی از مهمترین تبعد ها تبعید امام خمینی در جریان انقلاب اسلامی بوده است، اما معمولاً حکم تبعید را برای چه جرائمی صادر میکنند؟

حکم صادره برای احمد زید آبادی یکی از آن احکام صادره است که در نهایت تعجب و تفکر بیشتر به یک نوع تلافی کردن شبیه است تا محکوم کردن، طبق گفته های همسر احمد زید آبادی یک از مطرح ترین جرم های احمد زیدآبادی به کار نبردن صفت یک اسم در نوشته ها و گاه سخنرانی ها بوده است، جرمی که هرچه جستوجو کردم در منابع قضائی موضوع ، بند، تبصر یا حتی اشاره ای در مورد آن پیدا نکردم.

اما اگر فرض را بر این بگیریم که احمد زید آبادی به خاطر به کار نبردن صفت یک اسم و یا نه به خاطر تلافی کردن به تبعید محکوم شده باشد چه جرمی میتواند مرتکب شده باشد که حکم صادره برای او تبعید است؟، البته این روزها کافی است فکر کنی تا مجرم شوی گفتن یا نگفتن بعضی حرف ها که جای خود دارد.

دادگاه های حوادث بعد از انتخابات، اعترافات، بازداشت ها، بازجوئی ها و احکام صادره در این مدت همه نشاندهند ضعف و یک جانبه گرائی قوه قضائیه است، و البته این یک جانبه گرائی در کنار حکومت و دولت امری عادی است، اما عادی نبودن این موضوع این است که قوه محترم قضائیه محور قضا و قضاوت را عدل امام علی(ع) میداند!!!.

اعترافات، دادگاه ها و احکامی که همه حساب شده و با برنامه ریزی صورت میگیرد همه و همه برای سرکوب اندیشه ها و حرکت های آزادی خواهانه ای است که برای کودتا چیان و حاکمام چیزی جر احساس خطر ندارد، شاید تبعید ها و جریمه های سنگین نقدی برای سرکوب گران و کودتاچیان راه حل خوبی برای برطرف کرن خطر باشد، اما آیاد اندیشه و تفکر و اعتقاد در تبعید محدود میشود؟ آیا تبعید اندیشه های شخصیتی چون احمد زید آبادی و دیگر روشنفکران آنها را دچار فرسایش و پوسیدگی میکند؟ آیا تبعید حصار خوبی برای منتشر نشدن تفکرات افراد و اندیشه های آنها است؟



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s


۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

مصاحبه مهدی کروبی با شبکه ۲ هلند + دانلود

مصاحبه مهدی کروبی با شبکه ۲ هلند

مهدی کروبی در مصاحبه با شبکه 2 هلند رفتار کودتا چیان و حامیان دولت کودتا در خیابان های ایران با مردم را محکوم کرو و در مقایسه با رفتار رژیم شاه هنشاهی و طاغوت این رفتار را وحشیانه تر و وقیحانه تر خواند..
این مصاحبه در کمتر از 8 دقیقه است ولی از دست ندهید و ببینید.

برای نمایش این گزارش
اینجا کلیک کنید.

برای دانلود نسخه بلوتوث از لینک مستقیم دموکراسی سبز
اینجا کلیک کنید.


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

دفتر افتخارات یا افتضاحات؟استقبال از احمدی نژاد باسرود شاهنشاهی



دفتر افتخارات یا افتضاحات؟ استقبال از احمدی نژاد با سرود شاهنشاهی

سلام

در مناظره های انتخاباتی در خرداد ۱۳۸۸ احمدی نژاد در مناظر با مهدکروبی از دفتر افتخارات دولت نهم صحبت کرد و مهدی کروبی با نشان دادن عکسی از احمدی نژاد در جلسه ای که در آن و در تابلوای بزرگ در بالای سر احمدی نژاد نام خلیج فارس را خلیج عربی نوشته بودند، مهدی کروبی با اشاره به این عکس و آن اجلاس گفت این افتخار است؟! و در ادامه از رفتار دولت نهم گفت و اشاره کرد که اگر یکی از این رفتار در دولت خاتمی انجام میشد شما و دوستان شما بلافاصله کفن پوش میشدید...

اما مورد بحث این مطلب چیز دیگری است، دفتر افتخارات (افتضاحات) دولت نهم هرچه پر بار تر باشد مانند این چند ماه دولت تحمیلی دهم پر بار نیست، تقلب، سرکوب، تجاوز، کشتار، دروغ، اعترافات.. ، سیاست خارجه، حق مصلم دوستان یعنی همان انرژی هسته یا همان بمب اتم خودمان، ترک کردن صندلی ها سالن سازمان ملل در هنگام سخنرانی احمدی نژاد،... و این بار و در جدید ترین اقدام دولت کودتا نواخته شدن سرود رژیم شاهنشاهی در بدو ورود احمدی نژاد در ونزوئلا!!! یعنی همان کشور آقای چاوز، همان چاوزی که دوست متحد احمدی نژاد است، رفیق گرمابه و گلستان و آفتابه احمدی نژاد، این افتخارات (افتضاحات) دولت کودتاست همان دولتی که خیلی از آقایان سنگ آن را به سینه میزنند و برای بقای خود حمایتش میکنند و حالا سکوتکرده اند، که سکوت جای خود دارد ، ... گرفته اند.

برای دیدن این ویدئو این خبر
اینجا کلیک کنید.


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

دیدار میرحسین موسوی و همسرس از بهزاد نبوی در بیمارستان + عکس

دیدار میرحسین موسوی و همسرس از بهزاد نبوی در بیمارستان

خبر مرخصی ۱۰ روزه بهزاد نبوی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و بستری شدن او بلافاصله بعد از خروج از زندان در بیمارستان، هنوز در حد شایعه بود که پایگاه خبرگزاری جرس (
جنبس راه سبز) از دیدار میر حسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد از بهزاد نبوی خبر داد، و باز هم از قو.ل همین خبرگزاری با انتشار خبر بستری شدن بهزاد نبوی در بیمارستان سیل مراجع کنندگان برای دیدار بهزاد نبوی به سمت بیمارستان نیز افزایش می یافت که این ملاقات امکان پذیر نبود، بهزاد نبوی با قرار وثیقه 800 میلیون تومانی آزاد شده شده است.





این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ آذر ۵, پنجشنبه

شباهت ها و رفاقت ها - احمدی نژاد دست به دامن رفقای کمونیست...!!






شباهت ها و رفاقت ها - احمدی نژاد دست به دامن رفقای کمونیست...!!!

سفر احمدی نژاد به آمریکای جنوبی زمانی انجام میگیرد که ایران در بحران آژانس بین المللی انرژی هسته قرار دارد و البته آقایان نیر نگران روز ۱۶ آذر هستند، احمدی نژاد به دیدار چاوز در ونزوئلا رفت اما وزیر امور خارجه ونزوئلا به استقبال رفیق شفیق و دوست گرامی خود در فرودگاه نیامد، این در حالی است که وقتی چاوز در شهریور ماه به ایران آمد احمدی نژاد او را حلوا حلوا کرد و کار به جائی رسید که چاوز همین رئیس جمهمور کمونیست مسیحی در حرم رضوی در مشهد پای سفره افطار نشت و بیاناتی نیز اضحار کرد که همان آقایان و سایت های حامی دولت کودتا در آن روزها واکنش های شدیدی نیز نشان دادند (
شیعه نیوز).

این چاوز یک جورائی قدمش نحسه و البته به نوعی دیگر خوش یومن، شاید به حرف من بخنید و بگید که یارو داره چرت و پرت میگه اما یک نگاهی به عکس پاین بیندازید...



صدام حسین بعد از انزوای سیاسی در سطح بین الملل سعی به برقرای رابطه با کشورهای کرد که همانند خود او در انزوا قرار داشتند، و همان طور که دیدی دست به دامن رابطه با ونزئلا و آنهم چاوز شد، و البته از پا قدم اقای چاوز مردم عراق از شر دیکتاتوری صدام راحت شدند، من به شباهت ها خیلی اهمیت میدم، شاید شما مثل من فکر نکنید اما خدائی این ها با هم یک شباهت هایی دارن میگید نه! به ادامه عکسها نگاه کنید.



چاوز و احمدی نژاد نه اینکه از نظر قیافه با هم شباهت های داشته باشند که البته احمدی نژاد خدایش خوشکل تره!!! اما شاید بتوان شباهت هایی مانند کودتاچی بودن، دیکتاتور بودن، آمریکا ستز بودن، و فضول بودن و ... را به این دوشخصیت یا بهتر بگم به این دو دوست گلستان و گرمابه و آفتابه نسبت داد، اگه به رفاقت این دو یعنی احمدی نژاد و چاوز شک دارید پس عکس بعدی رو هم ببینید...


احمدی نژاد و چاوز هردو با نماد بسیج
البته بی مناسبت با هفته بسیج هم نیست


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

بیانیه شماره ۱۵ میر حسین موسوی

بیانیه شماره ۱۵ میر حسین موسوی

بیانیه شماره ۱۵ میرحسین موسوی به مناسبت سی‌امین سالگرد تاسیس بسیج مستضعفان

بسیجی که امام می‌‌خواست در مقابل ملت قرار نمی‌گرفت، بلکه در کنار مردم و پشت‌سر آنان بود؛ بسیجی که فراتر از جناح‌ها عمل کند و بازوان بلندش همه اقشار را در بر بگیرد؛ بسیجی که از دوستی مردم لذت ببرد؛ بسیجی که به دنبال رفاقت و محبت و یگانگی مردم باشد؛ بسیجی که بدون توجه به اختلافات سلیقه‌ای خود با دیگران حافظ عرض و ناموس‌شان باشد، بسیجی که حرمت حریم‌های خصوصی مردم راحفظ کند. امام بسیج را به عنوان ابزاری برای قدرت حاکمان نمی‌خواست. قرار بود رفتار و اندیشه بسیجی در مردم اثر کند، نه آن که قدرت بسیج بر سر مردم فرود آید. قرار نبود بسیج جیره‌خوار دولت شود و به ازای دستگیر کردن مردم در اجتماعات پاداش سرانه بگیرد. قرار نبود بسیج به دستگاهی تبدیل شود که اختیار انتخاب و آزادی رای را از مردم بستاند.این آن چیزی نیست که امام ما برای بسیجیان می‌خواست.


تصویری از میر حسین موسوی در دوران نخست وزیری

کلمه: مهندس میر حسین موسوی به مناسبت فرا رسیدن سی امین سالگرد تاسیس بسیج مستضعفان بیانیه ای را صادر کرد.نخست وزیر محبوب امام در این بیانیه به اهداف تاسیس نهاد بسیج مستضعفان و مقایسه ای بین عملکرد این نهاد در سالهای اولیه انقلاب وماههای اخیر پرداخته است.

به گزارش کلمه متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم


پنجم آذرماه سالروز تاسیس بسیج مستضعفان از سوی امام خمینی و فرصتی است تا این نهاد موثر در تاریخ انقلاب اسلامی در معرض نگاهی دوباره قرار گیرد. بسیج چه بود و چه هست و چه باید باشد؟ بسیج را چه چیز ساخت و چه چیز نامدار کرد و قهرمان تمامی سلیقه‌ها و گرایش‌ها در دوره‌ای از تاریخ معاصر این سرزمین قرار داد؟ آن سابقه درخشان و دستاورد بزرگ که بسیج نامیده شد با بودجه‌های کلان و سلاح‌های گران به دست نیآمد. سازماندهی برتر نبود که از بسیج اسطوره ساخت و قدرت نظامی نبود که توانایی‌های بسیج را شکل داد، بلکه نیت‌هایی پاک و عمیق این بنای بلند را برافراشت و اسوه‌هایی را پرورش داد که هنوز هرگاه از آنان نام برده می‌شود گویندگان و شنوندگان، یاران پیامبر (ص) را به یاد می‌آورند.

علاوه بر این، بسیج در تاریخ انقلاب نماد و نهاد شجاعت و ایستادگی ملت ماست. سی سال پیش از این امام بسیج مستضعفان را در مقابله با احتمال حمله نظامی ابرقدرت]ها به وجود آورد و این موثرترین اقدام ممکن برای پیشگیری از آن خطر بود. در این سه دهه هیچ سلاحی وجود نداشت که قدرت‌های بزرگ و کوچک مخرب‌تر از آن را در اختیار نداشته باشند و تنها چیزی که آنان را از گزند رساندن به این خاک منصرف و یا پشیمان می‌کرد ملاحظه شجاعت مردمی بود که از قدرت قدرتمندان نمی‌ترسیدند و در دفاع از آرمان‌ها و حقوق خود کوتاهی نمی‌ورزیدند. بسیج قابی بود که این چهره از ملت ما را به نمایش می‌گذاشت.

و بسیج جلوه‌گاهی بود برای ظهور یکپارچگی اقشار و سلیقه‌های گوناگون مردم ما. زمانی که پدر دلسوز ما این نهال را غرس می‌کرد گفت: «کشوری که بیست میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون بسیجی داشته باشد». چنین هدفی چگونه می‌توانست تحقق بیابد اگر بسیج به یک سلیقه یا نحله یا فرقه یا قشر تعلق پیدا می‌کرد؟ بلکه مقصود او از ارتش بیست میلیونی ایجاد ‌آن ظرفی و رنگی بود که بتواند تمام، یا لااقل اکثریت عظیمی از رنگ‌های جامعه را در خود جمع کند؛ شبیه‌ترین چیز به پرچم‌های سالار شهیدان (ع) که هر ساله در کشور ما بلند می‌شود و همه اقشار مردم ما، حتی برخی از اقلیت های دینی را گرد خویش می‌آورد.

اگر بسیج به یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخی ملت ما تبدیل شد به خاطر توجه به چنین رمزهایی بود، والا از صرف یک نام چنین هنرهایی ساخته نیست؛ هنر تبدیل انسان‌هایی عادی به لشکر مخلص خدا، هنر پایدار ماندن و پیروز شدن با دستانی خالی و هنر محور و مایه وحدت و سربلندی یک ملت تاریخی و بزرگ قرار گرفتن.

اینک نیز داستان همین است. نوعی از نام‌ها و نشانه‌ها، نوعی از کلمات و ظواهر، نوعی از لحن‌ها و لهجه‌ها، نوعی از جملات و طلسم‌ها…. نیستند که مدرسه‌های عشق و انسان‌های بزرگ می‌سازند. تمامی بسیجیان نامدار و گمنامی که ایمان و ایران به آنان افتخار می‌کند به صرف ادای چند حرف در میادین سابقین قهرمان نشدند. آنان در بوته قرار گرفتند. و در این جهان کیست که در بوته‌های فتنه آزموده نشود؟

احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون.


آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها می‌شوند و در فتنه‌ها آزموده نخواهند شد؟

و لقد فتنا الذین من قبلهم و لیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین

به تحقیق کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و خداوند خواهد دانست کسانی را که راست گفتند و خواهد دانست آنانی را که دروغ‌گویانند.

اینک نوبت به وارثان باقری‌ها و باکری‌ها رسیده است. نسل جدیدی که بسیجی نامیده می‌شود امروز در بوته تاریک‌ترین شبهه‌ها و فتنه‌ها قرار دارد. آیا این نسل جدید نیز شبیه به کسانی هستند که جنگ جمل را در رکاب امیرمومنان (ع) مبارزه کردند؟ یا این قیاس‌ها واهی است و کسانی که این‌گونه قیاس می‌کنند بسیج را ماشینی سرکوبگر می‌‌خواهند برای زدن و گرفتن و آزار و حتی قتل انسان‌هایی که تنها جرمشان دعوت به دادگری است؟ چه کسانی جواب این سوال را می‌دانند؟ هویت آن سازمانی که اینک بسیج مستضعفان نامیده می‌شود به راستی چیست؟ دستگاهی بی‌نیت که بفرموده چشمانش را می‌بندد و دست ‌و پای خواهران و برادرانش را می‌شکند، یا نهادی مجهز به عمیق‌ترین بصیرت‌ها که می‌تواند در ظلمانی‌‌ترین شب‌های فتنه راه‌ را از بیراهه‌ تشخیص دهد؟ شب فتنه روز کسانی است که در پاسخ به این پرسش‌ها مردد مانده‌اند.

اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن. پاسخ پیامبر (ص) را به تمامی این تردیدها بشنوید که وقتی فتنه همچون پاره‌های شب تاریک شما را فرا گرفت باید به قرآن رو کنید. قرآن شفیعی است که اگر به سود کسی شفاعت ‌کند از او پذیرفته خواهد شد و چون به رغم کسی شهادت ‌دهد تصدیق می‌شود؛ کتابی که هرکس آن را پیشوا و پیشارو بگذارد به بهشت می‌رود و کسانی را که به آن پشت کنند به سوی دوزخ می‌راند؛ کتابی که به سوی بهترین راه‌ هدایت می‌کند؛ کتابی که به روشنی و صراحت ما را فرمان می‌دهد تا با راستگویان باشیم.

یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید.

ولی اگر معلوم بود کدام گروه راستگو هستند که شب فتنه به پایان می‌رسید. در عین حال این قدر معلوم است که راستگویان دروغ نمی‌گویند. کسانی که در مبارزه سیاسی اصلی‌ترین شیوه‌شان دروغ گفتن است حتما راستگو نیستند؛ تقوا در همدستی‌ با آنان و ایمان سازگار با پیروی‌شان نیست. آیا در این چند ماهه هیچ دروغی نشنیده‌اید؟ ای جماعت مومنان! تقوا کنید و با راستگویان باشید.

بسیج چه بود و چه خواهد بود و چه باید باشد؟

بسیجی که امام می‌‌خواست در مقابل ملت قرار نمی‌گرفت، بلکه در کنار مردم و پشت‌سر آنان بود؛ بسیجی که فراتر از جناح‌ها عمل کند و بازوان بلندش همه اقشار را در بر بگیرد؛ بسیجی که از دوستی مردم لذت ببرد؛ بسیجی که به دنبال رفاقت و محبت و یگانگی مردم باشد؛ بسیجی که بدون توجه به اختلافات سلیقه‌ای خود با دیگران حافظ عرض و ناموس‌شان باشد، که آنان یا برادر او در دینند و یا نظیر او در آفرینش؛ بسیجی که حرمت حریم‌های خصوصی مردم راحفظ کند. امام بسیج را به عنوان ابزاری برای قدرت حاکمان نمی‌خواست، بلکه نهادی برای قدرت مردم می‌دید تا حاکمیت آنان بر سرنوشتشان تضمین نماید. قرار بود رفتار و اندیشه بسیجی در مردم اثر کند، نه آن که قدرت بسیج بر سر مردم فرود آید. قرار نبود بسیج جیره‌خوار دولت شود و به ازای دستگیر کردن مردم در اجتماعات پاداش سرانه بگیرد. افسوس بر بسیج اگر تا حد یک حزب سیاسی تنزل کند؛ این آن چیزی نیست که امام ما برای بسیجیان می‌خواست. قرار نبود بسیج به دستگاهی تبدیل شود که اختیار انتخاب و آزادی رای را از مردم بستاند.

برادران بسیجی من! کدام عیب و کاستی در آرزوهای امام برای بسیج وجود داشت که از آنها کناره گرفته ‌شود؟ و چرا باید چهره‌ای که با زحمات گذشتگان شما پدید آمد به کدورت‌ها آلوده گردد؟ شما خود با مردمید و از مردمید. مفاهیمی که فطرت مردم آنها را می‌پسندد چرا باید در نزد برخی از دوستان بسیجی ما نفرت ایجاد کند؟ کدام زشتی در نام‌هایی چون آزادی وجود دارد که وقتی بر زبان می‌آید قلب بعضی از آنان را مشمئز می‌کند، گویی که نام بزرگترین گناهان باشد؟ حال آن که هنوز بزرگترین میعادگاه‌ها در اکثر شهرهای ما به نام آزادی خوانده می‌شوند. مگر نمی‌گوییم عنوان‌هایی چون حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق اقلیت‌ها، و امثالشان محمل‌هایی است تا قدرت‌ها ریاکارانه خویشتن را به آنها الصاق کنند و سیمایشان را زیبا جلوه دهند؟ چرا آنهایی که قاعدتا باید صاحبان اصلی و اصیل چنین آرمان‌هایی باشند از آنها فاصله می‌گیرند؟ مگر می‌خواهند مکتب‌شان کریه جلوه کند؟ چرا این مفاهیم را لعن می‌کنیم و ملاک بی‌دینی قرار می‌دهیم؟ دینی که چونان یک بوته گل دلخواه برای بشر ارمغان آورده شد، از بس که آموزه‌هایش ملایم و موافق با فطرت بود. مبادا آن را تبدیل به یک بوته خار کنیم تا هرکس با هر گوشه از آن تماس می‌گیرد زخمی شود؛ زخم‌هایی از نوع آنچه جوانان ما در خیابان‌ها می‌بینند.

بسیج نیز سی سال پیش از این همچون یک بوته گل و یک پارچه نور متولد شد. آیا اگر کسی رجعت به آن عهد نورانی و نخستین را بخواهد به انقلاب پشت کرده است و دست به براندازی نظام زده است؟ آیا اگر کسی بازگشت به نسخه اصیل انقلاب اسلامی را طلب کند، آیا اگر کسی خواستار آن اسلام ناب محمدی که امام منادی و معرف آن بود باشد و از خرافه‌پرستی‌ها و قشری‌گری‌هایی که با نام دین به مردم فروخته می‌شود بیزاری بجوید، آیا اگر کسی اجرای بدون‌تنازل قانون اساسی را دنبال کند، آیا اگر کسی از وفاداری به عهدهای ایمانی و انسانی بپرسد جز به دادگری فراخوانده است؟ آیا چنین کسانی باید در خیابان‌ها کتک بخورند، در زندان‌ها شکنجه ببینند و به حبس‌های طولانی‌مدت محکوم شوند؟ آیا اسلام و قرآن اجازه می‌دهد مردمی که با مسالمت حاکمانشان را به عدالت امر می‌کنند کشته شوند؟


و یقتلون الذین یامرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم

و مردمی را که به دادگری امر می‌کنند به قتل می‌رسانند، پس آنان را به عذابی دردناک بشارت ده.

بسیج چه بود و چه خواهد بود اگر به مسیری که پیش‌رویش گذاشته شده است ادامه دهد؟ آن نیرویی که یک زمان نماینده شجاعت ملت ما بود آیا اینک به کار گرفته شود تا ایرانیان را بترساند؟ کاملا پیداست که آخرین و تازه‌ترین راهبرد اقلیت اقتدارطلب ایجاد هراس در مردم است. آیا لباس‌های مخوف می‌پوشند و ‌در خیابان‌های شهر آرایش‌های نظامی به خود می‌گیرند تا هم‌وطنانشان را مرعوب کنند؟ یا مردم را می‌ترسانند چون خود می‌ترسند؟ یا فرزندان انقلاب را به هفت سال و ده سال و پانزده سال زندان محکوم می‌کنند تا به خود تسلی داده باشند؟ و فکر نمی‌کنند که با این رفتارهای کوته‌بینانه چگونه امنیت ملی کشور را در معرض خطر قرار می‌دهند.

کافی است مردم بترسند تا پای قدرت‌ها به مرزهای این بوم باز شود. کافی است سمعه شجاعت این ملت خدشه‌دار گردد و بیگانه در دلاوری و استواری آنان تردید کند تا خواب های سی ساله تعبیر شود. به دو کشور همسایه ما که اینک در اشغال خارجی قرار دارد نگاه کنید. در هر دو آنها نخست مردم ترسانده شدند و ترسیدند. ظاهرا قدرت‌ها با شعار آزادی‌بخشی به این دو کشور قدم گذاشتند، در عین‌حال که وقتی ابوغریب‌ها را به راه می‌انداختند طمع خویش را در چهره‌های وحشت‌زده مردم پنهان نکردند. آنها با صراحتی که بیشتر از آن ممکن نبود به مردم این دو کشور می‌گفتند شما همان‌هایی هستید که از صدام و طالبان وحشت داشتید، پس اینک حق آن است که از سلاح‌های رعب انگیزتر ما بیشتر بترسید. حتی تروریست‌های افراطی هنوز به آن امید که بتوانند همچون خونخواران پیش از خود بر هراس مردم این کشورها حکومت کنند آنان را بیرحمانه می‌کشند. قربانیان ددمنشی‌های صدام و طالبان هنوز دارند تاوان ترس خود را می‌پردازند، کما این که ملت ما هنوز امنیت و آرامش خویش را مرهون شجاعت و استحکامی است که در طول سی سال گذشته به نمایش گذاشت.

حال کسانی در داخل کشور می‌خواهند این سرمایه را از ما بگیرند. در مقابل نمایش‌های آنان مردم یا نمی‌ترسند، که نمی‌ترسند، و این آخرین حربه هم از آنان سلب می‌شود، و یا خدای ناکرده می‌ترسند. در آن صورت آیا اسباب‌بازی‌های جنگی از تمامیت این کشور حفاظت خواهدکرد؟
بسیج در تاریخ معاصر ما نه فقط یک نام، بلکه یک عملکرد بود که هرگز از آن بی‌نیاز نمی‌شویم؛ تا جایی که اگر معدودی از متصدیان این عملکرد ماموریت‌های خود را فراموش کنند لازم است ما مردم خود آنها را بر عهده بگیریم. ضرورتی، حتی به مراتب مهم‌تر از آرمان‌های جنبش سبز ما را مجبور می‌کند که اجازه ندهیم کسی در ترسیدن ما طمع کند.

و بدانیم که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. ترساندن آخرین تیر ترکش است. مخالفانتان اشتباه کردند و در مقابل مسالمت و مقاومت شما آن را به کار بردند تا اگرکارگر نشود چاره‌ دیگری نداشته باشند. چاره راستین آنها هم خود شمایید، روزی که از مخالفان خود بپرسید آیا پرچم‌های رنگارنگ شما نیز به معنای اصرار بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی است، و اگر آری گفتند آنها را بپذیرید. آن روز وقتی است که همه با هم سبز می‌شویم.

میر حسین موسوی
۱۳۸۸/۰۹/۰۴


منبع: ( سایت
کلمه http://www.kaleme.com/ )



این مطلب از سایت منبع است و این وبلاگ مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

پیکان اتهام به طرف قاضی مرتضوی، این بار توسط اصولگرایان مجلس



پیکان اتهام به طرف قاضی مرتضوی، این بار توسط اصولگرایان مجلس


چاقویی که دسته خودر ا برید...

علی زاکانی عضو کمسیون پیگیری حوادث بعد از انتخابات مجلس در صحن علنی مجلس و در جمع خبرنگاران اضحاراتی را بیان کرد و مدعی شد که قاضی سعید مرتضوی دستور قضائی کهریزک را صادر کرده بود.

قاضی مرتضوی نام آشنای است که در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و بعد از دوم خرداد برای مطبوعات اصلاح طلب حکم جلاد باشی را داشت، توقیف فله ای روزنامه ها در آن روزها و به بهانه های مختلف کار روزمره مرتضوی بود، مرتضوی قاضی و بازجوئی است که به گفته های متهمانی که او بازجوئی کرده است بسیار زیرک و هوشیار است، آنچنان دروغ پردازی میکند که انسان به خودش هم شک میکند، بعد از افشا شدن حوادث و جنایات بازداشت گاه کهریزک مرتضوی با تغییر سمت و بنا به سمت فعلی خود کمتر در دسترس قلم خبرنگاران بوده و گه گاه تنها حرف و حدیث هایی در مورد او به گوش میرسید، اما با اضهارات علی زاکانی در صحن علنی مجلس و مطرح کردن ادعاهای او مبنی بر دست داشتن مرتضوی در صدور احکام قضائی کهریک دوباره قاضی مرتضوی به صدر اخبار بازگشت.


علی زاکانی در مورد تهدید مرتضوی نسبت به او که گفته بود از او شکایت خواهد کرد سخن گفت و اضهار داشته که مرتضوی اگر میخواست از من شکایت کند تا به حال این کار را انجام داده بود، اما مرتضوی میداند من چه مدرکی از او در دست دارم که این که تا بحال این کار را انجام نداده است، زاکانی در ادامه به این نکته اشاره کرد که در صورت شکایت مرتضوی از من در دادگاه از مدرک مورد بحث استفاده خواهم کرد، زاکانی اشاره کرد که در صورت ارائه مدرک مورد بحث به مراجع قانونی مرتضوی می رود و با برف سال آینده هم پایین نمی آید.

گویی قاضی و بازجوی زیرک و هوشیار و همان آقای جلاد باشی این بار در بد مخمسه ای گیر کرده است، یا به قولی نه راه پس دارد و نه راه پیش ، اما نکته جالب این موضوع اینجاست که مرتضوی از طرف کسی مورد هجوم قرار گرفته است که از حامیان دولت احمدی نژاد در مجلس و از اصولگرایان است، شاید چاقو اینبار دارد دسته خود را میبرد....!


علی زاکانی عضو کمسیون پیگیری حوادث بعد از انتخابات مجلس شورای اسلامی گفته های را بیان کر که میتوانید متن کامل این گفته ها را در ادامه مطلب در همین پست و یا از سایت های منبع مشاهده کنید.

سایت منبع: ( سایت
کلمه www.kaleme.com / سایت سلام نیوز www.salaamnews.ir )



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s


تهدید زاکانی:

من از مرتضوي خواهش مي کنم از من شکايت کند تا معلوم شود چه کسي بيمار است من نمي گويم او بيمار است او سالم است اما ايرادات ديگري دارد.

عليرضا زاکاني در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوال خبرنگار سياسي ايرنا مبني بر اينکه زاکاني در دانشکده علوم اجتماعي در خصوص مرتضوي گفته بود که او دستور قضايي کهريزک را صادر کرده و مرتضوي مدعي شده که زاکاني بيمار است گفت: مرتضوي دستور قضايي کهريزک را صادر کرده بود و من براي صحبت هايم مدرک دارم.
وي افزود: من از مرتضوي خواهش مي کنم از من شکايت کند تا معلوم شود چه کسي بيمار است من نمي گويم او بيمار است او سالم است اما ايرادات ديگري دارد.
دبير کل جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي گفت: من ادعايي کردم، گفتم "ايشان طبق دستور آيت الله شاهرودي متولي اين امر بوده که افرادي به کهريزک برده شوند" بر حرف خودم هم هستم. عضو کميته پيگيري حوادث پس از انتخابات مجلس شوراي اسلامي اظهار داشت: مرتضوي يک بار به کميسون مجلس آمد من چيزي گفتم که او گفت من همين امشب شکايت مي کنم، من جلوي نمايندگان گفتم خواهش مي کنم برو از من شکايت کن ولي او اين کار را نکرد مرتضوي مي داندکه چه مدارکي دست من دارد که اگر من آن را در دادگاه بگويم مي رود و با برف سال آينده هم پايين نمي آيد.
عضو فراکسيون اصولگرايان مجلس هشتم اظهار داشت: او وقتي در آنجا ادعاهاي من را شنيد در حضور 30 نماينده گفت من از حقم گذاشتم، مي شود که ما بخواهيم که ايشان از حقشان نگذرد. رييس هيات تحقيق و تفحص مجلس هفتم از نظام آموزش عالي کشور با اشاره به نامه چاپ شده در روزنامه ايران در سال 87 گفت: من در 27 /3/87 نامه اي درباره ادعاهاي جاسبي که گفته بود کنکور سالم برگزار شده نوشتم و در اين مورد پنج پرونده هم داشتم، مرتضوي در حالي که در اين موضوع، او به هيچ وجه مورد خطاب نبود نامه اي در تاريخ 1/4/87 در اين روزنامه منتشر کرد و شروع به هتاکي عليه من کرد. عضو کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس گفت: من يک نامه در پاسخ به او نوشتم پاسخش را 27 /4/87 به روزنامه ايران دادم ولي روزنامه از چاپ آن به دليل تهديدات مرتضوي خودداري کرد در حالي که من از معاون مطبوعاتي و وزير ارشاد اجازه چاپ داشتم. نماينده تهران در مجلس گفت: من مي گويم در اين مملکت قانوني وجود دارد خوب است که همه پايبند قانون باشند اگر او حرفي دارد و اگر در بحث کهريزک که موضوع فتنه اخير است، بيايد از من شکايت کند.
زاکاني تاکيد کرد: با توجه به اسناد مقصر اصلي مرتضوي است.



سایت منبع: ( سایت
کلمه www.kaleme.com / سایت سلام نیوز www.salaamnews.ir )




این مطلب از سایت منبع است و این وبلاگ مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

سایه ملوکانه... !!! (محکومیت احمد زیدآبادی - تبعید) تلـخ و طنــز


سایه ملوکانه... !!! (محکومیت احمد زیدآبادی - تبعید)


جرمی که وجود ندارد...

احمد زید آبادی در کنار قلم قوی و بیان ساده و تأثیر گزارش چهره ای آرام دارد، نوشته ها و مقاله های او را در زمان دولت اصلاحات به خوبی به یاد دارم، او یکی از ارادت مندان به آیت الله منتظری است، احمد زید آبادی در جریان انتخابات و حوادث بعد از آن بازداشت شد، در زمان بازداشت او خبر های زیادی از اینکه احمد زید آبادی حاضر به اعتراف در دادگاه نشده است به گوش میرسید، تا اینکه در جریان پخش دادگاه های نمایشی و در میان متهمان خبری از احمد زیدآبادی نبود،و حالا از صدور حکم محکومیت او با خبر میشویم، 6سال زندان / 5سال تبعید و محرومیت مادام العمر از فعالیت های اجتماعی و سیاسی، احمد زیدابادی تقاص نگفتن لقبی را پس میدهد به که به یک شخصیت نسبت نداده است، البته ارادت و علاقه شخصی او به آیت الله منتظری نیز در صدور این حکم به تأثیر نبوده است، در واقع این انتقام جوئی از احمد زید آبادی به خاطر نگفتن است، اما برای من جالب اینجاست که چرا محرومیت مادام العمر از فعالیت های سیاسی و اجتماعی؟ شاید شاکی احمد زیدآبادی عمر جاودان داشته باشد و صدور این حکم شاکی محترم را از خطراتی که قرار است از طرف احمد زید آبادی متوجه او شود مصون میدارد، مثلاً اگر انتخابات یک امر سیاسی یا اجتماعی باشد و یا مثلاً نماز جمعه احمد زیدآبادی اجازه شرکت در آنها را نخواهد داشت..!!!



تصویر: احمد زیدآبادی در ملاقات با آیت الله منتظری


سایه ملوکانه...

یه خوبی یاد دارم همیشه و مخصوصاً نزدیک بهمن ماه که میشد وقتی صداوسیما فیلم ها و سریالهای که با این ده مناسبت داشت پخش میکرد تصاویری را از احترام اشخاص در زمان طاغوت به شخص شاه نشان میدادند، مثلاً شخصی از پشت گوشی وقتی اسم شاه را میشنید یا بر زبان میاورد از جای خود بلند میشد و احترام میگذاشت، یادم هست که سریالی بود که در یک قسمت آن به این موضوع پرداخته بود که شخصی به خاطر به کار نبردن لقب سایه ملوکانه در یک مهمانی ساده به جریمه نقدی و چند ماه زندان محکوم شد، البته قصد تعریف تمام داستان را ندارم اما جالب اینجاست که شخصیت داستان این سریال هیچ گاه به تبعید محکوم نشد.


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

کاریکاتور نیک آهنگ کوثر، این بار شوخی با اموات(برای مرحوم کردان)


کاریکاتور نیک آهنگ کوثر، این بار شوخی با اموات...! (برای مرحوم کردان)



کاریکاتور از نیک آهنگ کوثر



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s


۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

دیدار محمد خاتمی از محد علی ابطحی، مشتی به دهان کودتاچیان


دیدار محمد خاتمی از محد علی ابطحی، مشتی به دهان کودتاچیان



محمد علی ابطحی با وثیقه 700 میلیون تومانی آزاد شد،
این خبری بود که در اولین لحظه های آزادی محمد علی ابطحی در اینترنت منتشر شد، چیزی نگذشته بود که خبر دیدار سید محمد خاتمی نیز منشر شد، برام خیلی جالب بود، سید محمد خاتمی اولین ملاقات کننده محمد علی ابطحی بعد از آزادی او بود، محمد علی ابطحی تمام دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی رئیس دفتر او و یکی از مشاوران او بود، اما نگته جالب چیز دیگری است.

یادم که به دادگاه های تشریفاتی و نمایشی که از صدا و سیما و بعد از انتخابات پخش می افتم دگرگون میشوم، درست یام هست وقتی از زبان محمد علی ابطحی در دادگاه و از صداوسیما شنیدم که گفت: خاتمی یک خائن است. تمام بدنم لرزید، نمی توانستم تصور کنم که این گفته های محمد علی ابطحی است، با گفتن سخن از طرف ابطحی روزنامه کیهان با تیتر بزگ این مطلب را منتشر کرد بود، اما دیدار سید محمد خاتمی از محمد علی ابطحی آنهم اولین ملاقات کننده او بر این گفته صحه گذاشت که تمام این اعترافات و این گفته ها در دادگاه فاقد اعتبار است و به نظر من دیدار سید محمد خاتمی از ابطحی مشتی بود بر دهان کودتاچیان بود، این پیروزی است.



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

مقاله اختصاصی (نیویورک تایمز)از آیت الله منتظری


مقاله اختصاصی (نیویورک تایمز)از آیت الله منتظری

(حاکمیت نمیتواند آیت الله منتظری را زندانی کند)


بنیاد گران مذهبی حاکمیت را به چالش میکشند، این تیتر مقاله نیورک تایمز درباره آیت الله منتظری و روحیانیون دیگر است ، آیت الله منتظری که به عنوان رهبر معنوی مخالفین شناخته میشود و حکومت از زندانی کردن وی به خاطر سوابق دینی اش امتناع میورزد/ .حال که حکومت تظاهرات مردم را سرکوب کرده آیت االه منتظری به وسیله دین سعی میکند از دولت انتقاد کند/ در ادامه این مقاله به بررسی نامه آیت الله منتتظری که در آن نوشته بود حاکمیتی که از زور و شکنجه ،قتل،سرکوب و بستن روزنامه ها استفاده میکند محکوم و نامشروع است در این مقاله به آقای خاتمی و کروبی و موسوی نیز اشاره شده است.

برای مشاهده متن این مقاله به دوزبان فارسی و انگلیسی روی لینک های زیر کلیک کنید.

(منبع: نیویورک تایمز - انگلیسی و فارسی )

این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

دومین مصاحبه ویدیویی میر حسین موسوی



دومین مصاحبه ویدیویی میر حسین موسوی

میرحسین موسوی: از اصولمان برنمی‌گردیم و به هر هزینه‌ای که لازم باشد تن می‌دهیم و تحمل می‌کنیم

منبع:(سایت
کلمه www.kaleme.com و موج سبز آزادی www.mowjcamp.com )


همچنین می توانید نسخه با کیفیت مناسب در یوتیوب را در اینجا ببینید.

فایل صوتی مصاحبه (۵ مگا بایت) را می توانید از اینجا دانلود کنید.

و فایل مناسب موبایل و انتقال از طریق بلوتوث (۱۰ مگابایت) را از اینجا دانلود کنید.

متن مصاحبه در ادامه مطلب


این مطلب از سایت منبع است و این وبلاگ مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com



...........................................................................................................................a.r.s
میرحسین موسوی در دومین مصاحبه ویدیویی اینترنتی:

"از اصولمان برنمی‌گردیم و به هر هزینه‌ای که لازم باشد تن می‌دهیم و تحمل می‌کنیم"

بعد از انتخابات روزهای تاریخی نماد جدید پیدا کرده و دوباره باز تعریف و باز تفسیر شده‌اند / 13 آبان نشان داد که چه خوفی از اجتماع مردم دارند و جنبش سبز چه عظمتی در خود دارد / کشوری که به نام اسلام اداره می‌شود نباید با ترساندن مردم مسیر را طی کند / به دلیل اختلافات سیاسی و سلیقه‌ای مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده‌اند / حکومت حالت بی‌طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارد / میر‌حسین موسوی در دومین مصاحبه ویدیوئی‌ اینترنتی خود درباره اتفاقات رخ داده در ۱۳ آبان امسال، شرایط کشور، لایحه هدفمند‌سازی یارانه‌ها و نگرانی‌های کارشناسان در مورد تبعات اجرای این طرح سخن گفته است. فایل ویدیویی این مصاحبه تا دقایقی دیگر بر روی سایت قرار خواهد گرفت. متن کامل این گفت‌و‌گو به این شرح است:
*۱۳آبان امسال مردم با برخورد‌های خشن و بی‌سابقه نیروهای نظامی و انتظامی مواجه شدند و حجم نیروهایی که برای مقابله با تظاهرات مردم به کار گرفته شد بسیار عظیم بود. به نظر شما چه نتیجه‌ای را از این اقدام می‌خواستند بگیرند؟ آیا به آن نتیجه رسیدند؟ کلا ۱۳ آبان امسال را چطور ارزیابی می‌کنید و چه نتایجی حاصل شد؟۱۳آبان امسال با نحوه شرکت مردم درخیابان‌ها وحضور در صحنه به یک خاطره بزرگ برای مردم ما تبدیل شد. در اوایل انقلاب مراسم و روزهای گوناگونی داشتیم، به تدریج به دلیل تکرار زیاد ‏‎ٌعدم نوآوری دور شدن از مبدا و منبع چه‌بسا انگیزه‌هایی که برای آن روزها و مراسم بود دور شدیم و فراموش کردیم چه فضایی در کشور حاکم بوده و ارزش‌های بنیادی که منجر به این مراسم و اتفاقات می‌شد را از یاد بردیم.
بعد از انتخابات روزهای تاریخی انقلاب باز تعریف و باز تفسیر شدندجریانات رخ داده در انتخابات و پس از آن منجر یه این شد که تک تک این روزها چه آن‌ها که تاریخی هستند و چه آن‌ها که متعلق به تاریخ انقلاب‌اسلامی هستند نماد جدید پیدا کرده دوباره باز تعریف و باز تفسیر شوند که بسیار مهم است. ۱۳ آبان یاد آور سه حادثه بود که در بیانیه گفته شد. مهمترین آن اشغال لانه جاسوسی و گرفتن سفارت خانه آمریکا توسط دانشجویان خط امام بود. دلایل آن هم روشن است.
مساله کودتای ۲۸ مرداد و نوع فعالیت‌های آمریکا در حمایت از رژیم شاه سرکوب و کشتن مردم و غارت اقتصادی کشور که در یک نمونه آن خرید وسیع اسلحه در آن زمان بود؛ موضوع دیگر حضور چند ده هزار مستشار آمریکایی در کشورما که به ایران به‌عنوان بخشی از خاک آمریکا نگاه می‌کردند و هر کار که می‌خواستند انجام می‌دادند.
مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستندمن به ذهنم می‌آید اگر به جای آمریکا انگلیس یا روسیه بود هم این اتفاق بر ضد روسیه و انگلیس رخ می‌داد. مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند. تسخیر سفارت آمریکا واکنشی نسبت به این مساله بود. به‌خصوص بعد از بردن شاه به آمریکا و پس از آن جنایاتی که مرتکب شده بود. مردم احساس عصبانیت و نارضایتی کرده و سفارت را گرفتند.ت وجه به ریشه‌های تاریخی این روز(۱۳ آبان) در طول سالیان گذشته کمی تضعیف گردید.
من برداشتم این است که درست است در این مدت با آمریکا قطع رابطه داشتیم و شاید دیگر فعالیت آمریکا جلوی چشم و ذهن جوانان نبود اما مردم ما همچنان به بنیاد‌ها توجه دارند. دوست دارند که کشورشان مستقل باشد و بیگانگان حضور نداشته باشند. برای همین وجه مشترک و ذهنیت همه مردم که در ۱۳ آبان به خیابان آمدند به این مساله بر می‌گشت.
۱۳ آبان در خیابان علیه مردم لشکر‌کشی کردندمتاسفانه دخالت‌هایی در این قضبه (راهپیمایی ۱۳ آبان) صورت گرفت. جدا کردن مردم از یکدیگر و اعمال محدودیت برای راه سبز و جنبش سبز وضعیت تازه‌ای را به وجود آورد. در درجه اول آنچه که در خیابان‌ها دیده‌شد یک لشکر‌کشی عظیم علیه مردم بود. من در طول تاریخ انقلاب چنین صحنه‌ای را ندیده بودم که این همه نیرو در جاهای حساس چیده باشند.
صبح ۱۳ آبان که از خانه به سمت فرهنگستان بیرون آمدم شاهد یک آرابش نیروی بسیار متراکم روبروی دانشگاه تهران و همه خیابان‌های منتهی به خیابان آیت‌الله طالقانی و نقاط مرکزی شهر بودم. همان لحظه که مردم هنوز جمع نشده بودند وآن اتفاقات نیفتاده بود به ذهنم رسید که اگر امروز یک نفر هم به خیابان نیاید این یک پیروزی برای راه سبز امید است.(آوردن آن همه نیرو) نشان می‌دهد چه خوفی از آن دارند و جنبش سبز چه عظمتی در خود دارد.
کشوری که به نام اسلام اداره می‌شود نباید با ترساندن مردم مسیر را طی کنداگر واقع بینانه نگاه کنیم نباید نظام از این مساله بترسد. مسیردر کشوری که به نام اسلام اداره می‌شود ویک انقلاب بزرگ را از سر گذرانده نباید از این راه باشد که با ترساندن مردم کشور را اداره کند. انقلاب‌اسلامی اتفاق افتاد که به مردم شهامت بدهد. مردم در انقلاب‌اسلامی از زمین سربرداشتند وچشم در چشم جهانیان دوختند. در خودشان شهامت را کشف کردند. این شهامت بود که به ما قدرت داد در ۸ سال دفاع مقدس مقابل همه نیروها بایستیم و با دادن شهدای بسیار یک میلیمتر از خاک کشور را واگذار نکنیم. در طول انقلاب سرمایه بزرگتر از این نداریم.
اولین برداشت از آن آرایش نیرو در ۱۳ آبان این است که مفهومی جز ایجاد ترس نمی‌تواند داشته باشد و سرمایه بزرگ (شهامت مردم) مورد تهدید و هدف قرار دادند. درحالی‌که اگر بخواهیم یک ملت و کشور سرفراز و پیشرفته داشته باشیم باید بر این مساله (شهامت)تاکید کنیم و بایستیم. ا‌ین همان چیزی است که در ۱۳ آبان مورد هدف قرار گرفت. اما اگر بپرسیم آیا این هدف برای آن‌ها حاصل شد؟ به نظر من حاصل نشد.
عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می‌شودحضور گسترده نیروها و بعد آن ضرب و شتم‌ها که در تصاویر و سایت‌ها منتشر شد و شاهد‌های بی‌شمار داشت مردم را اذیت کرد. به مردم خسارت وارد کردند اما مردم نترسیدند. شما اگر صحنه خیابان‌ها را ببینید مردم را کتک می‌زنند اما مردم فرار نمی‌کنند، بلکه می‌روند آن طرف خیابان شعار خود را می‌دهند.
نتیجه بعدی این نوع برخوردها (برخورد خشن) این است که عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی‌ها از شعار اصولی می‌شود که راه سبز بر آن تاکید داشته است. پایبندی بر قانون‌اساسی و اجرای همه اصول قانون‌اساسی بدون دخالت واعمال سلیقه در کشور است که باید به آن توجه داشت.
برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت در جامعه ضروری استاگر بخواهیم اجماع قابل توجهی برای تغییر مطلوب در کشور به سمت اهداف خوبی که تعریف شده را بین خود حفظ کنیم و پایبندی خود را به این مساله نشان دهیم باید این حداقل(‌‌پایبندی به قانون‌اساسی‌) را حفظ کنیم و بسیار ضروری است که بگوییم ما پایبند به قانون‌اساسی هستیم. مردم توجه کنند که هرچه در مقابل آن‌ها خشونت کنند آن‌ها نباید اسیر خشونت و احساسات شوند. برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت ابراز عقاید در جامعه ضروری است.
انقلاب شده که شجاعت داشته باشیم و آزادی را بخواهیمانقلاب شده که ما به اصول پایبندی داشته باشیم. انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را به عنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم. ما نمی‌توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه‌ای که لازم باشد تن می‌دهیم و تحمل می‌کنیم.
خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت‌آمیز و از مسیر غیر خشونت‌آمیز باشداز نظر روش هم با مردم به اجماع رسیده‌ایم و این خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت‌آمیز و از مسیر غیر خشونت‌آمیز باشد. باید این اجماع را حفظ کنیم و در این راه خداوند کمک خواهد کرد.
* طرح هدفمند کردن یارانه ها اکنون در کشور مطرح است و بحث مخالفت و موافقت‌ها زیاد بوده است، نگرانی‌هایی هم بین کارشناسان وجود دارد. با توجه به تجربیات اجرایی که شما داشته‌اید نظرتان در مورد نتایج این طرح چیست؟طرح هدفمندسازی یارانه‌ها اسم مثبتی دارد. در این اصطلاحی که به کار می‌برند تایید می‌کنند که پرداخت یارانه‌ها اجتناب‌ناپذیر است و از سوی دیگر می‌گویند که می‌خواهیم یارانه‌ها را هدفمند کنیم. اما در برخی استدلال‌ها که برای یارانه شده و ما را به بی‌راهه می‌برد این است که برخی به گونه‌ای حرف می‌زنند که گویی یارانه مضر و زشت است در حالی‌که این‌گونه نیست.
در همه اقتصادهای جهان یارانه پرداخت می‌شود. اصل اما این است که چگونه یارانه داده شود که بهترین حاصل را برای کشور داشته باشد. برخی از کشورهای پیشرفته پرداخت یارانه را به شکل وسیع در اقتصاد خود دارند. ما هم از این مساله جدا نیستیم. باید به کسانی‌که استدلال می‌کنند یارانه کلا بد است و باید حذف شود گفت که اشتباه می‌کنند.
هدفمند‌کردن یارانه‌ها بیش از آنکه حذف یارانه‌ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم استمشکل هدفمند کردن یارانه‌ها در محتوای خود لایحه‌ای است که به مجلس داده شد. این لایحه درواقع بیش از آنکه حذف یارانه‌ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است. زمانی‌که ما نفت فراوان داریم و به خاطر آن امتیازات نسبی در کشور به دست می‌آوریم (در اینجا بحث قیمت و فروش ارزان و گران آن مطرح نیست) به دلیل آنکه نفتی که دولت می‌فروشد با قیمت بین‌المللی متفاوت است نباید به این اختلاف قیمت به چشم یارانه نگاه کند. این دید اشتباه است. این اختلاف قیمت در کالاهای داخلی هم وجود دارد.
اگر با این منطق به مساله هدفمند کردن یارانه‌ها نگاه کنیم باید به این سمت میل کنیم که پیوند ارگانیک بین اقتصاد داخلی و اقتصاد جهانی ایجاد کنیم. در چنین حالتی انتظار است اگر قیمت حامل‌های انرژی برخی کالاها و خدمات را افزایش دهیم آیا بقیه بخش‌های اقتصاد خود را متاثر از اقتصاد بین‌الملل و قیمت جهانی می‌کنیم؟ آیا حاضر هستیم حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین‌المللی پرداخت کنیم؟
می‌توان این سوال را مطرح کرد که آیا حاضر هستیم اتومبیل تولید داخل را به قیمت خارج بفروشیم یا حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین‌المللی پرداخت کنیم و میانگین قیمت‌های داخل را بر این اساس تنظیم کنیم. نمی‌توان از یک طرف اقتصاد کشور را متاثر از قیمت بین‌المللی و قیمت نفت خلیج‌‌فارس کنیم و از طرف دیگر این فاصله در بخش‌های دیگر را حفظ کنیم. به طور مثال تورم ۲۵ درصدی در سال گذشته به معنای از‌دست‌دادن یک چهارم قدرت خرید مردم بود. خوب ببینیم میانگین تورم در جهان و کشورهایی که از نظر اقتصادی موفق بودند چگونه بوده است؟
دولت می‌تواند از این زاویه به مسایل نگاه کند که بیشتر خدمات و کالاهایی که به مردم ارائه می‌دهد یا حقوقی که به مردم داده می‌شود و تنظیم کالای اقتصادی مردم هیچ تناسبی با وضعیت بیرون از کشور ندارد. به همین دلیل بالا بردن یکباره قیمت‌ها و حدف یارانه در مقابل پرداخت ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان برای هر فرد اشتباه بزرگی است که انجام می‌دهیم‌.
با اجرای لایحه هدقمند‌سازی یارانه‌ها ذائقه مردم تلخ خواهد شدیقینا این اقدام اثرش را بر زندگی مردم خواهد گذاشت و ذائقه مردم تلخ خواهد شد و ممکن است شاهد مشکلات اساسی امنیتی اجتماعی و اقتصادی در کشور در سطح روستاها مردم مستضعف جامعه و در سطح تولید باشیم. در همین رابطه من به یاد دارم که در اوایل انقلاب زمانیکه بحث قیمت پایین نفت در داخل کشور مطرح می شد معتقد بودیم از این اختیار نسبی برای ایجاد رقابت قوی در سطح جهان و اقتصاد خود استفاده کنیم.
نمی خواهم بگویم هیچ نوع سیاست تعدیل یا سیاست در جهت تنظیم یارانه ها و اقتصاد نداشته باشیم اما همه این ها می تواند به صورت یک بسته سیاستی و از هم جدا نباشد. زمانی‌که قیمت حامل انرژی در کشور را بالا ببریم اثرش را در زندگی و سفره‌های عادی مردم خواهد گذاشت که باید تاثیر آن بر آموزش هزینه بهداشت و درمان و... را ارزیابی کرد.
اکنون باید دید آیا مقدمات لازم برای اینکه از این سیاست‌ها تاثیر کمتر ببینیم تدارک دیده‌ایم؟ یا صرفا با پخش پول و در‌آمد ناشی از این سیاست‌ها چشم دوخته‌ایم. در این صورت نمی‌توان بر مشکلات غلبه کرد. نرخ تورم بالا فایده این برنامه‌ها را از بین می‌برد و ما را با وضعیت خطرناکی مواجه می‌کند.
دولت حالت بی‌طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور نداردآنچه که بنده را نگران می‌کند نبود یک برنامه جامع همراه با نظارت دقیق مجلس است. دولت تلاش بسیار کرده که در‌‌آمد ناشی از بالا بردن قیمت حامل‌های انرژی را (من این اسم را به جای هدفمند‌سازی یارانه به کار می‌برم) به صورت کلی و در یک سر فصل کلی در اختیار بگیرد. احساس می‌کنم این مساله منجر به آشفتگی و فساد گسترده در جامعه خواهد شد.
به دلیل اختلافات سیاسی و سلیقه‌ای مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده‌انددر حال حاضر مشاهده می‌کنیم دولت و کسانی‌که در اجرا هستند حالت بی‌طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند. گاهی اختلاف مجری با یک دستگاه دیگر که نظر دولت را ندارد منجر به انجام ندادن کار می‌شود. نمونه آن مترو است. مترو جز، ضرورت‌های اصلی برای رفت و آمد است. با افزایش قیمت بنزین وسایل رفت و آمد عمومی مانند مترو را تقویت کند اما به دلیل اختلافات سیاسی و اختلافات سلیقه‌ای شاهد هستیم چند سال را از دست داده‌ایم و مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده‌اند. برای اجرای طرح هدفمند سازی یارانه‌ها کافی است دولت با یک بخش خوب و با یک بخش بد باشد. به یک قسمت پول می‌دهد و به قسمت دیگر نمی‌دهد.
ضرورت برنامه‌ریزی در کشور این است که سلایق شخصی افراد را که گاهی به صورت اقرار‌آمیز و ناملایم وجود دارد کنترل شود. از اولین ضروریت‌ها و وظابف برای تشکیل مجالس در دوران مشروطیت تا به امروز این بوده که کنترل و ضابطه‌مند کردن هزینه و در‌‌آمد دولت را نظارت کند. در جمهوری‌اسلامی و قانون‌اساسی نیز بیش از گدشته به این نقش مجلس توجه شد. اکنون اگر این بودجه (در آمد حاصل از حذف یارانه‌ها و افزایش قیمت حامل‌‌های انرژی‌) از نظارت دقیق مجلس خارج بماند نتیجه حاکم شدن سلیقه شخصی و ریخته و پاش فراوان است.
مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود ندارندهنوز مردم در جریان حساب ذخیره ارزی و نحوه خرج کرد آن نیستند. اینکه چطور از حساب ذخیره هزینه شده شفاف نبوده و مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود ندارند. این مسایل هنوز برای مردم جای سوال است و یا اینکه دولت موظف بوده طبق برتامه چهارم قیمت‌ها را در هر سال به صورت متوازن افزایش دهد و تمهیداتی بیندیشد که افزایش قیمت‌ها بر زندگی مردم اثر‌گذار نباشد. این اقدامات انجام نشده و یک باره این طرح را به میان کشیده‌اند.
به لایحه هدفمند‌سازی یارانه‌ها بد بین هستمبنده کلا به این لایحه بد‌بین هستم. البته برای کمتر شدن هزینه‌های مردم فکر می‌کنم مجلس با مقاومت باید حداقل نظارت خود بر هزینه‌ها را تثبیت کند تا اینکه از این بودجه برای عامه‌پروری یا تزریق پول در یک بخش ویژه مواجه نشویم. این مساله مهمی است که مردم و دست اندرکاران که در مجلس هستند یاید نسبت به آن حساس باشند که این مساله کوچکی نیست.


منبع:(سایت
کلمه www.kaleme.com و موج سبز آزادی www.mowjcamp.com )



این مطلب از سایت منبع است و این وبلاگ مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

کلاه برداری به سبک کیهان یا پاچه خاری برای دولت کودتا؟


کلاه برداری به سبک کیهان یا پاچه خاری برای دولت کودتا؟

سلام
شاید عکس های سفر احمدی نژاد را به تبریز در 28 آبان دیده باشید، و اگر موفق به دیدن این عکسها نشدید میتوانید از این آدرس (
استقبال پُر شور از رئیس جمهور بی... در تبریز (طنــز)) از این وبلاگ ببینید.
اما بحث چیز دیگری است، روزنامه کیهان و به نوعی اشاعه دهنده تفکرات حسین شریعتمداری در مقاله ای در این روزنامه در 30 آبان 1388 مطلبی را منتشر کرده ایست به نام [
دوبيني عنكبوتي ها، اين بار در تبريز (خبر ويژه) ] که در آن به ناکامی شبکه های خبر رسانی جنبش سبز برای کم رنگ نشان دادن حضور مردم تبریز اشاره میکند، و بهانه هایی آورده مانند بارش باران و سری هوا، اما عکسها خود خبرگزاری های حامی دولت را با عکس روزنامه کیهان در پاین این مطلب مقایسه کنید!!

احتمالا آقای حسین شریعتمداری و یا نویسنده این مطلب حالا هر کسی که هست از نیروی توجیحی خوبی برخوردار نبوده و اگر شاگری آقای شریعتمداری را میکنه من به آقای حسین شریعتمداری به خاطر اینچنین شاگردانی تسلیت عرض میکنم، حداقل خوب بود که تصاویر مربوط به خبرگزاری های خودتون رو منکر نمیشدید و به قول یکی از دوستان: چه میکنه این فوتوشاپ، که اگه نبود روزنامه کیهان چه خاکی بر سر مبارکش میخواست بکنه. شما عکسها رو ببینید و قضاوت کنید.


عکس بالا از خبرگزاری مهر



اینهم عکس صفحه اول کیهان

نگفتم چه میکنه این فوتوشاپ!!

این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s





۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

استقبال پُر شور از رئیس جمهور بی... در تبریز (طنــز)


استقبال پُر شور از رئیس جمهور بی... در تبریز (طنــز)


مردم تبریز زمانی متوجه دیدار استانی محمود احمدی نژاد از این شهر شدند که تا فرود آمدن هواپیمای حامل احمدی نژاد و دیگر مسافران که همه و اکثرن باجناقها و اقوام نزدیک بودند 12 ساعت دیگر وقت باقی بود، در همین زمان اینترنت در سطح شهر تبریز دچار مشکل شد، شبکه موبایل هم مثل همیشه و با یاری برادران شپاه که دیگه حالا مخابرات جائی برای تفریحات آخر هفته اونهاست نیز دچار مشکل شد، در همان شب خبر از پخش اعلامیه هایی در تبریز برای هوشیاری مردم در اینترنت منتشر شد اما نظر من در آن شب استقبال گسترده ای از رئیس جمهور تحمیلی بود، اما...

در بازی تراکتور سازی و پرپولیس در خود تهران چنان جمعیتی از هواداران تیم تراکتورسازی تبریز آمدند که عادل فردوسی پور در برنامه نود این همه تماشاچی را تحصین کرد و نهایت غیر قابل باور خواند، اما من نمیدونم احمدی نژاد خجالت نکشید رفت تبریز؟ حالا شاید عده ای بگن من چه آدم بی شعوری هستم اما اخه حق دارم بابا، اگه نگاهی به عکسهای که در ادامه همین مطلب هست بیندازید شما هم متوجه حرف من خواهید شد.

به قول یکی از دوستان تبریزی من در فیس بوک با ارسال تصاویری از این روز و کامنتی که مهراش برام فرستاده بود گفت:( نقل قول از دوست خوبم: حالا یک آدم درست حسابی هم نه، اگه داودبهبودی اومده بود تبریز 20 برابر این جمعیت تو این بارون جمع میشدند)

برای مشاهد تصاویر بر روی لینک های زیر کلیک کنید




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

زبان سرُخ سر سبز میدهد بر باد...

زبان سرُخ سر سبز میدهد بر باد...


محمد علی ابطحی در شب میلاد امام رضا در سلول خود


سلام
در انبوه فشار های مزدوران خارجی و داخلی خودم از نوشتن مطالب در وبلگ کمی افسره شدم، تا کار بجایی رسید که یک نفر از دوستان در دنیای مجازی عکسی که در بالا مشاهده میکنید رو برام فرستاد و در توضیح این تصویر اینچنین بیان کرد: که زبان سرخ یا قلم سیاه فرقی نداره هر دو سر سبز میدهد برباد...

عکس بالا عکس از محمد علی ابطحی رئس دفتر و مشاور سید محمد خاتمی در تمام دوران 8 سال ریاست جمهوری وی است، شخصیتی که در انتخابات مشاور مهدی کروبی بوده و بعد از انتخابات بازداشت شد، حتما چهره او را در اینترنت یا تلویزیون در دادگاه یا در مصاحبه های تشریفاتی و نمایش کودتا چیان دیده باشد، محمد علی ابطحی یکی از اولین روحایون شناخته شده در رجال مملکتی بود که دست به وبلاگ نویسی زد و شرح گفته ها روزانه خود را با قلمی شیرین در وبلاگ خود منتشر میکرد.

در نهایت گیچی و سردگمی و تحت فشار های داخلی و خارجی خودم و به خاطر احتمالات ممکنه کمی قلم خود را کند میکنم شاید افاقه کند و دست از سرم بردارند، انشا الله..




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

کلام دکتر شریعتی در دموکراسی سبز


کلام دکتر شریعتی در دموکراسی سبز


به آنکه اعتراض می کند که چرا دانشجویان دست می زنند وصلوات نمی فرستند می گویم صلوات نفرستادن جوانان گناه تست . چراکه خودمیدانی صلوات را به چه صورتی درآورده ای وبرایش چه مصرف هائی درست کردی !یکی اینکه تا شخصیت گنده ای واردمجلس شده است ، صلوات فرستاده ای ،مصرف دیگرش حرکت تابوت وجنازه است درمیان زندگان .ومصارف دیگر ،هوکردن یک سخنران ،پایین کشیدن یک منبری ومسخره کردن کسی .این هاست مصارفی که تو برای صلوات ساخته ای .این است که قشر دانشجو برای ابراز احساساتش نمی تواند صلوات را جدی بگیرد .چون توچنانش ساخته ای که بکار هوکردن ومسخره کردن و تداعی انحطاط می خورد .توهرگز به "دست بوسیدن " اعتراض نکردی ،حالا به "دست زدن "اعتراض می کنی ؟



(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

رای اعتماد برای محصولی به زور صلوات...!


رای اعتماد برای محصولی به زور صلوات...!

روز یک شنبه ۲۴ ابان ماه بعد از گذشت ۲ماه آخرین وزیران تحمیلی دولت تحمیلی از مجلس رای اعتماد گرفتند، اما بارز ترین رای اعتماد و جنجالی ترین رای اعتماد در این جلسه رای اعتماد صادق محصولی گرداننده سناریو تقلب در انتخابات و یکی از یاران شفیق احمدی نژاد است که از سالهای گذشته سوار بر اتوبس یاران احمدی نژاد و در نقش شاگرد شوفر در کنار احمدی نژاد بوده و از کنارش برای لحظه ای دور نشده است.

[ دو وزیر دیگر پیشنهادی احمدی‌نژاد، حمیدرضا حاجی‌بابایی برای وزارت آموزش و پرورش با ۲۱۷ رای موافق، ۳۳ رای مخالف و ۱۳ رای ممتنع، و مجید نامجو، وزیر پیشنهادی نیرو با ۲۱۰ رای موافق، ۳۶ رای مخالف و ۱۹ رای ممتنع به وزارت رسیدند، صادق محصولی نیز با ۱۴۹ رای موافق، ۹۵ رای مخالف و ۲۱ رای ممتنع رأی اعتماد مجلس را گرفت. میزان پایین رأی موافق نشان داد که بسیاری اصولگرایان مجلس با این وزیر پیشنهادی احمدی‌نژاد موافق نبوده‌اند]

در میان مخالفان و موافقان محصولی هیچکس مانند علی مطری نماینده اوصولگرای مخالف دولت سخن نگفت، مطری که به عنوان مخالف سخن گفت از بی مسئولیتی محصولی در دوران وزارت کشور او و مدیریت او برای برگزاری انتخاباتی سخن گفت که باعت وجود شک تقلب در انتخابات شد و از همه مهمتر از ثروت اندوخته محصلی نیر سخنانی گفت که البته احمدی نژاد در دفاع از ویز خود گفت محصولی انتخابات را به درستی و پاکی برگزار کرده یعنی محصولی دوست جون خودمه و شما همه دارین دروغ میگین، خدائی اگه محصولی برای من هم اینچنین سنگ تموم گذاشته بود و تقلب گسترده ای میکرد از اون دفاع که میکردم هیچ براش... .

هرچی باشه از دعای خیر صادق محصولی بود که احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری به صورت زورکی و تحمیلی پیروز شد و حق داره که در کابینه بماند و به وزارت خانه بد بخت بیچاره ها برود و انجا را هم تسخیر کند.

اما صادق محصولی کیست؟ صادق محصولی محصول مشترک پدر و مادر بزرگوارشان هستندو... اما جدای از طنز در ادامه مطلب به این موضوع میپردازم که صادق محصولی کیست؟



کاریکاتور از نیک آهنگ کوثر



صادق محصولی کیست؟


صادق محصولی در سال ۱۳۳۸ در شهر ارومیه متولد شد. بعد از قبولی در دانشگاه علم و صنعت به تهران رفت و تا سال ۱۳۵۹ به ارومیه بازنگشت. در سال ۱۳۵۹ بنا به توصیه‌ی آیت‌الله مهدوی کنی، وزیر کشور وقت، به همراه هم‌شاگردی‌ها و دوستان صمیمی‌اش، محمود احمدی‌نژاد و برادران هاشمی ثمره، و به منظور جلوگیری از نفوذ نیروهای ملی مذهبی و نیز طرفداران بنی‌صدر در شهر زادگاهش، به ارومیه بازگشت. از جمله اقدامات اولیه‌ی وی بعد از بازگشت به ارومیه بر هم زدن مراسم سالگرد دکتر مصدق در این شهر با همکاری برادرش بود.



در سال ۱۳۶۰ صادق محصولی فرماندار ارومیه شد و هم‌زمان با او نیز محمود احمدی‌نژاد به فرمانداری ماکو و مجتبی ثمره‌هاشمی به معاونت استانداری آذربایجان برگزیده شدند.



صادق محصولی در سال ۱۳۶۱ به عنوان فرمانده سپاه استانهای آذربایجان غربی و شرقی و اردبیل منصوب شد و از همان زمان اختلافات او با برادران باکری آغاز شد.



فاطمه امیرانی، همسر حمید باکری، بعد از شنیدن خبر پیشنهاد پست وزارت کشور برای صادق محصولی، طی نامه‌ای تمامی وقایع آن سالها را برای نمایندگان مجلس شرح داد. وی در بخشی از این نامه نوشته‌است: «افرادی همچون محصولی، فتاح و احمدی‌نژاد در سالهای ابتدایی انقلاب،هم‌زمان فرماندار شهرهای استان آذربایجان بودند که تاب تحمل پذیرش افرادی غیر از خودشان را نداشتند». وی همچنین سندی را ضمیمه‌ی نامه‌ی خود کرد که حاوی نامه‌ی صادق محصولی بود. وی در این نامه مدعی شده بود که «شهید مهدی باکری فرمانده لشگر عاشورا نیست».



همچنین به گفته‌ی خانم امیرانی، چون جنازه‌ی این دو برادر هیچگاه پیدا نشد، محصولی اعلام کرده بود که اینها شهید نشده‌اند.
اما شروع ثروت‌اندوزی صادق محصولی از پایان جنگ ایران و عراق و از زمانی آغاز شد که محمود احمدی‌نژاد در دهه‌ی هفتاد استاندار اردبیل شد. محصولی در همان زمان در یک مزایده برنده‌ی قرارداد نفتی نخجوان شد و ثروتش تا بدانجا رسید که امروز به گفته‌ی خود وی «بالغ بر۱۶۰میلیارد تومان» است.



در سال ۱۳۷۸ صادق محصولی باغی به وسعت ده هزار متر را در نیاوران تهران خریداری کرد. حدود هفت هزار متر از این باغ می‌بایست به علت تغییر کاربری از زمین زراعی به زمین مسکونی، به شهرداری تعلق می‌گرفت، اما محصولی متهم است که با شهرداری منطقه تبانی کرده و کل زمین را مالک شده و در آن به برج‌سازی پرداخته است. این رویداد هم‌زمان با ریاست محمود احمدی‌نژاد بر شهرداری تهران روی داده است. بعد از ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نیز، صادق محصولی وامی بالغ بر ۴۰۰ میلیارد تومان از دولت گرفته و نام او نیز در لیست ۲۰۰ نفره‌ی وزیراقتصاد از وام‌گیرندگان کلان دولت قرار دارد.



اکبر منتجبی خبرنگار سیاسی، دلیل نپرداختن نمایندگان به این موضوعات را چنین بیان می‌کند: هم رییس مجلس و هم نماینده‌ها خودشان با نمایندگان دولت به این جمع‌بندی رسیده بودند که این مباحث را دیگر مطرح نکنند».



صادق محصولی یک بار در زمان پیشنهاد وی برای پست وزرات نفت در پاسخ به چگونگی انباشت ثروت ۱۶۰میلیاردی‌اش ظرف ده ‌سال، این ثروت را «متعلق به امام زمان» دانسته و گفته بود: «این امانتی است که پس از ظهور حضرت در اختیار ایشان قرار می‌گیرد». وی همچنین مدعی شده بود که ثروتش از «راه حلال» کسب شده است.. اگر صادق محصولی به واقع ۱۶۰ میلیارد تومان را در عرض ده سال به دست آورده باشد، بدان معناست که وی در عرض این ده سال، ماهیانه بیش از یک میلیارد تومان درآمد داشته است.






این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s