دموکراسی سبز

۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

آیا واقعاً بوی گل و سوسن و یاسمن آمد؟ انقلاب 57 خدمت یا فریب، تغییر یا تحقیر؟





آیا واقعاً بوی گل و سوسن و یاسمن آمد؟


( یاداشت یک وبلاگ نویس در آستانه دهه فجر88)

دهه فجر88 آمد، در روزهای گذشته اتفاقات زیادی رخ داد، اعدام دو تن از متهمان دادگاه حوادث بعد از انتخابات که البته بیشتر شبیه یک بازی بود برای ترساندن مردم، گفته های احمد جنتی در نماز جمعه تهران و تشکر وصف ناپذیر او از قوه قضائیه و شخص صادق لاریجانی نوگل تازه آیت اله شده به خاطر این عدام ها و البته اعتراف احمد جنتی در مرود وجود ضعف در سیستم حاکم در برخورد با حوادث اخیر، در روزهای گذشته میر حسین به دیدار مهدی کروبی رفت در گفته گوئی بیانیه وار اعدام دوتن از متهمان دادگاه حوادث بعد از انتخابات را به نوعی محکوم کرده و این نوع برخود نظام را نادرست دانستند، اما این یاداشت موضوع دیگیر دارد.




انقلاب 57 خدمت یا فریب، تغییر یا تحقیر؟



از کودکی وقتی اسم دهه فجر می آمد سرود انقلابی ( بوی گل و سوسن و یاسمن آمد... ) به خاطرم می آمد، یاد آن لحظه و آن صحنه هایی که من و هم نسلی های من تنها در کتاب های تاریخ دوران مدرسه و تصاویر انقلاب در صداوسیما دیدیم.


و ما امروز میبینیم که درست یا اشتباه، واقیت یا رویا گفته میشود که تصویر کسی پاره و سوزانده مسشود که روزی برای همه یک استوره بود و یک بت شکن کسی که او را امام خوانند و عده ای هم از سر شیفتگی تصویر اورا در ماه دیدند، شخصیتی که با وجود تمام نکات قوت در خود ضعف هایی هم داشت، ضعف هایی که در بعضی موارد میتوان به سراحت این نکته را بیان کرد که مسیر انقلاب را تغییر داد، حالا به نظر شما آیا و اقعاً بوی گل و سوسون و یاسمن آمد؟



مردم یک سرزمین به نام ایران نزدیک 30 سال پیش به امید تغییر و تحول در امورد مملکت و زندگی خود چه مادی و چه معنوی در دست هم به خیابان ها آمدند و در روزهایی که بعداً دهه فجر نامیده شد حکومت و نظامی را سرنگون کردند که او را متهم به استبداد و فساد میکردند، در استبداد و فساد نظام شاهنشاهی شکی نیست اما مردم ایران برای تغییر آمده بودند نه تحقیر.




و حالا بعد از گذشت 30 سال از انقلاب اسلامی و سرنگونی حکمت اسبدادی شاهنشاهی در ایران امروز حکومت و نظامی در مسند حکمرانی ایران میبینیم که کم از یک حکومت اسبدادی که ندارد هیچ نام دین را نیز با خود یدک میکشد، نظامی که روزی قرا بود جمهوری اسلامی به معنای واقعی باشد امروز به یک حکومت استبدادی دینی تبدل شده است، حکومتی با این نگرش که برای حفظ دین خدا میتوان مصلحت مردم را زیر پا گذاشت، حکومتی که در روز عاشورا مردم را میکشد و بعد به دروغ و فرافکنی از سر خود باز می کند.




انقلابی که قرار بود به مردم خدمت کند مردم را فریب داد، مردمی که قرار بود زندگیشان تغییر کند تحقیر شدند، انقلابی که قرار بود حافظ جان مردم باشد قاتل مردم شد، مقصر کیست؟ مردمی که به خیابان آمدند و انقلاب کردند و یا کسانی که مردم را فریب دادند؟




باید این واقعیت را قبول کرد که به خاطر شرایط موجود و به تحقق نپیوستن وعده های نظام ای به نام جمهوری اسلامی مرم چنان دل خوشی از این سیستم و نظام جمهوری اسلامی ندارند، و درپی تحقق خواسته های خود هستند، اما این اعتراضات یا اشکار است و یا پنهان، اعتراضات آشکار که نهایت عاقبتش میشود زندان و یا در نهایت چوبه دار و اعتراض پنهان عاقبتی جز خفت و خواری و در نهایت سوختن و ساختن نیست، بعد از انتخابات ریاست جمهوری در 2 خرداد 1376 و بعد از آن رای تاریخی در آن روز به سید محمد خاتمی خیلی ها منتظر یک اصلاحات جدی در سیستم حکومتی، سیاسی و اقتصادی ایران بودند، انتظاری که در طی 8 سال ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و حضور اصلاح طلبان در دولت براورده نشد، دورانی با تمام سنک اندازی ها و تبلیغات منفی که در برابر دولت اصلاحات قار داشت، هم سو نبودن و در واقع باب میل نبودن دولت نسبت به میل مقام رهبری در آن روزها از نکته های بارز در جلوگیری از اجرای اصلاحات بود، هرچند در این دوران کارهای خوبی نیز صورت گرفت که بعد در دوران محمود احمدی نژاد همه به باد فنا رفت، رابطه خوب ایران با دولت های اروپایی و ایجاد سطح همکاری ها در اقتصاد و سیایت در دوران اصلاحات یکی از کارهای هایی بود که در دوران محمود احمدی نژاد کاملا به نابودی رسید و در مقابل رابطه با کشورهای جمعیت زیر 1 میلیون نفر بوجود آمد، کشورهایی که ایران برای آنها از انظر اقتصاد به عنان مثال بهشت معود بود و جایگاهی برای عرضه محصولات به ایرن و در نهایت یک تجارت پر سود برای آنها.




بعد از انتخابت ریاست جمهوری در 22 خرداد 1388 همه منتظر یک اتفاق بزرگ بودند، حضور پر شور مردم از همه طیف ها در روزهای قبل از انتخابات نشاندهنده یک نکته بیشتر نبود، تغییر و اصلاح نظام و انقلابی که بخاطر آن خون های زیادی داده اند، تغییری که با تقلب بزرگ دولت نهم به یک رویا تبدیل شده، اما این همه ماجرا نبود با وجود تقلب در انتخابات و ساکت نماندن نامزده هایی مانند میر حسین موسوی و مهدی کروبی موج اعتراضات شروع و در روزهای بعد از انتخابات بصورت آشکار نمایان شد، مردمی که با یک انرژی وصف ناپذیر منتظر یک تغییر بزرگ بودند با وجود تقلب در انتخابات این انرژی را در خیابان ها و بصورت اعتراض نشان دادند، و حالا این اعتراضات بعد از گذشت چند ماه از انتخابات هنوز ادامه دارد و برای آینده این اعتراضات هنوز برنامه ریزی های خودجوش از بین مردم انجام میشود، اعتراضاتی که به نوعی یاد آور روزهای قبل از انقلاب است، روزهایی که با هم شباهت های بسیار دارند، امروز نیز مردم برای تغییر می آیدند برای یک اتفاق بزرگ...






این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد

(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com


.......................................................................a.r.s

۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه

برنامه رو به فردا از مناظره تا معاشقه، از معاشقه تا خود ارضائی...!


برنامه رو به فردا از مناظره تا معاشقه، از معاشقه تا خود ارضائی...!


سلام

برنامه رو به فردا چند مدتی بود که بحث داغ بین مردم جامعه چه از این طرف و آن طرف شده بود، این تا جای بود که در آخرین برنامه رو به فردا و در مناظره ای که که دکتر اطاعت در مقابل زاکانی قرار گرفت به قول خیلی ها خط قرمز ها نادیده گرفته شد و به قولی خیلی برای کودتا چیان گران تمام شد، این در حالی بود که زمزمه ها از حضور پیدا نکردن چهره های سیاسی مخصوصاً اصلاح طلبان در این برنامه به گوش میرسید، این زمزمه ها وجود داشت تا آخرین برنامه از سری برنامه های روبه فردا و بنا به گفته خودشان و تبلیغات فراوان قرار بود که در مناظره ای محسن رضائی یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اخیر و دکتر اکبر ولایتی از مشاوران رهبری و وزیر امور خارجه دولت هاشمش رفسنجانی برگزار شود، اما... ، اما در ناباوری تمام در شروع برنامه چنین گفته شد دکتر ولایتی نیامدند و دکتر محسن رضائی هم حاضر به مناضره با شخص دیگری نشدند و کسانی که در این برنامه حضور پیدا کردند حسینیان و بروجری بودند، دو شخصیتی که نه تنها مخالف یکدیگر نبودند بلکه هم طیف و هم فکر و هم جریان هم بودند و به نوعی برنامه مناظره به معاشقه تبدیل شد.

اما در ساعات پایانی روز پنجشنبه 9 بهمن ماه 1388 وقتی همه منتظر برنامه رو به فردا بودند برنامه نو ظهوری به وجود آمد به نام ( دیروز – امروز – فردا ) !!! برنامه ای که با حضور مجری خوش خنده و نویسنده مزخرف نیوز (رجا نیوز) و مهمان برنامه یعنی رسایی یکی از اصولگرایان پرحاشیه و پر ماجرا اجراء شد، برنامه ای با توپوق ها و هول شدن ها و وقت که برخلاف گذشته زیاد بود و مهمان برنامه در مقابل این وقت حرف کم آورده بود و دیگر داشت چرت و پرت میگفت، مجری برنامه که آنقدر نگران بود که از خجالت ضعف کرده بود.


خود ارضائی به سبک اصولگرایان...!!!


برنامه رو به فردا از یک مناظره تلوزیونی جنجال آمیز بعد از تمام گلایه ها و تذکر ها نسبت به این برنامه از یک مناظره در آخرین برنامه به یک معاشقه دو نفره تبدیل شد و بعد از به بن بست خوردن برنامه رو به فردا در میان مردم و شخصیت ها این برنامه از یک معاشقه دو نفره و بعد از تغیر نام به یک خود ارضائی یک نفره تبدیل شد...!


شکست اصولگرایان در پروژه ای به نام (رو به فردا) در همان برنامه های اول کاملاً مشخص بود، هرچند مهمانان اصلاح طلب از وزنه های این طیف نبودند و معمولاً خط قرمز ها و حریم ها را رعایت میکرند اما در گریز هایی نیز گفته هایی بیان میشد که بیان آنها از یک رسانه مانند صداوسیما برای اصولگرایان بسیار گران تمام میشد، برنامه ای که از یک گفتگو به یک مناظره تبدیل شد نشان داد که در میا موج انتقاد ها دوام نیاورد و مجبور به ادامه برنامه با اسم و روش دیگر برنامه صداوسیما شود.


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //green-democracy.blogspot.com
.......................................................................a.r.s

گلادیاتورها آماده میشوند. (تجهیز نیورهای لباس شخصی برای 22 بهمن )



گلادیاتورها آماده میشوند


(تجهیز نیورهای لباس شخصی برای 22 بهمن )





گفته های منتشر شده بدونه هیچگونه واسطه بیان میشود





سلام

22 بهمن امسال آنچنان حساس شده است که چه نیروهای کودتا و چه جنبش سبز و در واقع مردم همه و همه و هر کس به نوعی خود را برای این روز آماده میکنند، جنبش سبز چون روزهای دیگر و بصورت خودجوش و از طریق شبکه های اجتماعی و مجازی در حال تعین شعار ها و حتی راهکارها برای جلوگیر از برخورد و بروز مشکلاتی چون بازداشت بر آمده اند و در مقابل این کودتاچیان و نیروهای حکومت هستند که خود را در برابر این اقدامات آماده میکنند، حضور نیروهای بسیجی مخصوصاً قدیمی تر ها و برگزاری جلسات و مطرح کردن راهکارها و تعن خط مشئی برای برخورد با هرگونه اقدام در روز 22 بهمن کاری است که از چند روز پیش و بصورت نامحسوس در حال انجام شدن است.

نیروهای قدیمی بسیج و در واقع نیروهای مخلص این سیسم و نظام چند روزی است که بصورت منظم و هماهنگ و در ساعاتی مشخص پیرامون راهکارهای مبارزه با فتنه در جلساتی دور هم جمع شده و گفتگو میکنند، نکته جالب اینجاست که کاملاً مشخص است که افراد حاظر در این جلسه ها کاملاً گزینشی بوده اند و در انتخاب آنها به این نکته اهمیت داده اشده است که کاملاً وفادار به حکومت ورهبری باشند، این نشست ها در هر پایگاه بسیج و محدوده زیر نظر آن پایگاه برگزار میشود، تعین راهکار برای سرکوب و مقابله با چهره های شناخته شده جنبش سبز در محله ها و منطقه های زیر نظر هر پایگاه و جمع آوری اطلاعات از عمده اقدامات این نشست هاست، اما آنچه که این نسشت ها حول محور آن میچرخند چیزی نیست جر 22 بهمن ماه و راهکار برای مبارزه با حضور جنبش سبز و در نتیجه سرکوب هرگونه حرکت از طرف جنبش سبر در این این روز یعنی 22 بهمن ماه ، که خود نشاندهنده ترسی است که کودتچیان و حکومت در دل خود از حضور سبز مردم ایران در 22 بهمن راه داده اند.





اما نکته مهم اینجاست...!



گزینش کردن افراد و در واقع گلچین کردن آنها مسئله تازه ای است که در اقدامات گذشته این نیروها رخ نداده بود، انتخاب افراد شناخه شده و ترجیهن مسن و قدیمی تر ها و تشکیل این جلسه ها با حضور این افراد خبر از یک اتفاق بزرگ در سیستمی به نام بسیج همگانی است، ریزش نیروهای جوان بسیجی موضوعی است که در ماه های اخیر و مخصوصاً بعد از حوادث روز عاشورا و کشتار در آن روز میتوان به خوبی احساس کرد، بروز شک و دو دلی در انتخاب راه و بر سر دو راهی قرار گرفتن و به نوعی انتخاب حق و باطل موضوعی است که این روزها گریبان نیروهای جوان پایگاه های بسیج را گرفته است، ایجاد اختلاف در نظریه ها و راهکارها و حتی عقاید موضوعی است من خود به شخصه از نزدیک شاهد آن بودم، در این میان بر هم خورد حس اعتماد میان این نیروها نیز مسئله ای است که مشکلات این نیروها را در کنترل جو درونی این سیستم دچار مشکل کرده است.



نیروزهای بسیج به واسطه نیروهای لباس شخصی و عوامل خود در پایگاهای عزاداری و مساجد در برخورد با مردم و معترضین در حوادث بعد از انتخابات نقش بسزائی داشته اند، در واقع میتوان به این نکته اشاره کرد که در اکثر مواقع این نیروهای سپاه پاسداران و بسیج و نیروهای لباس شخصی وابسطه به این سیستم بودند که در برخورد با مردم اقدام میکردند، و این برخورد ها تا حد خودسری هم پیش رفت تا جائی که در بعضی از روزها و مکانها کنترل کاملاً در دست لباس شخصی ها بود.








این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد

(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)

©® http: //green-democracy.blogspot.com


.......................................................................a.r.s

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

دستپاچگی کودتاچیان...! اعدام راهکار بازنده های میدان سیاست ایران


دستپاچگی کودتاچیان...!
اعدام راهکار بازنده های میدان سیاست ایران


دو تن از متهمان دادگاه حوادث بعد از انتخابت بامداد صبح پنجشنبه 8 بهمن ماه 1388 اعدام شدند. این خبری بود که در ساعات اولیه صبح همان روز یعنی 8 بهمن ماه 1388 منتشر، این دو نفر در دادگاهی محاکمه شدند که در آن متهمان حوادث بعد از انتخابات محاکمه شدند، این دو تن قبل از انتخابا بازداشت شده بودند اما در دادگاه حوادث بعد از انخابات محاکمه و به جرم محاربه اعدام شدند.

سیاست اعدام از طرف کودتا چیان سیاستی است که مدت زیادی است که همه منتظر این واکنش از طرف حکومت ایران هستند، یک اشتباه بزرگ، بعد از به وجود آمدم زمزمه های صدور حکم اعدام برای متهمان دادگاه حوادث بعد انتخابات این نکته قابل توجه بود که حکومت و کودتاچیان جرعت صدور حکم اعدام برای متهمانی که به اصلاحات وابسته هستند و یا از چهره های برجسته نظام هستند را ندارند، با وجود این نکته وجود دو متهم با اتهام عضویت و همکاری با انجمن پادشاهی ایران نشاندهده این نکته بود که اگر قرار شد کسی در این دادگاه یعنی دادگاه حوادث بعد از انتخابات به حکم اعدام محکوم شود کسانی نیستند جز این دو متهم با اتهام عضویت در انجمن پادشاهی ایران، وجود این دو متهم در دادگاه حوادث بعد از انتخابات تنها یک نمایش بود و در آخر استفاده ابزاری از اسم و وجود و محاکمه آنها در دادگاه حوادث بعد از انتخابات، تنها بخاطر این نکته گه گفته شود دو تن از متهمانی که در دادگاه حوادث بعد از انتخابت به جرم آنها رسیدگی شده محکوم و اعدام شدند، با این تفاوت که این دو متهم که به حکم اعدام متهم و اعدام شدند هیچ ربطی نه تنها به انتخابات بلکه به حوادث بعد از انخابات هم نداشتند.

این اعدام ها آنهم قبل از ده فجر امسال تنها یک حربه است، حرکتی برای سرکوب حضور سبز مردم در 22 بهمن و اقدامات دیگر جنبش سبز در روزهای ده فجر است، ده فجر و بعد از انتخابات ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن از اهمیت زیادی برخوردار شده است، و با وجود فراخوان جنبش سبز برای حضور مردم در 22 بهمن ماه نیز ترس کودتا چیان و حکومت را روز افزون میکند و همین ترس از حضور جنبش سبز در 22 بهمن ماه باعث دستپاچگی کودتاچیان و اجرای حکم اعدام دو متهم و انتشار گسترده این خبر اعدام این دو متهم شده است.

اما آنچه دراین برخود مهم است این نکته است که حکومت ایران به صورت علنی اعلام کرد که مخالفان خود را از بین خواهد برد، چه در زندان و با صدور حکم اعدام و چه در خیابان و در درگیری و یا حتی ترور، این نکته ای است که به نظر من از همه مهمتر است. کودتاچیان و حکومت ایران تاکنون از این اتهام سر باز میزند که مخالفان خود را نمیکشند و دلیلی برای کشتار مردم در خیابان و یا در بازداشتگاه ندارد، اما حکومت و کودتاچیان با اجرای حکم اعدام دو تن از متهمان دادگاه حوادث بعد از انتخابات به صورت علنی نشان داد و اعلام کرد که مخالفان خود را تنها سرکوب نمیکند بلکه نابود هم میکند، همین نکته برای ثابت کردن اتهام کشتار مردم در خیابانها بعد از حوادث بعد از انتخابات کافی است که حکومت را به این اتهام محکوم کرد.
این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogspot.com
E-mail:
green_democracy@yahoo.com
.......................................................................a.r.s

۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

اطلاعیه شماره 3 دموکراسی سبز. آدرس جدید دموکراسی سبز



اطلاعیه شماره 3 دموکراسی سبز. آدرس جدید دموکراسی سبز

دیواری کوتاه تر از دموکراسیی سبز نبود؟ وبلاگ دموکراسی سز مصدود شد

سلام

نمیدونم چرا این بین این همه وبلاگ و سایت اینها گیر دادن به وبلاگ های دموکراسی سبز، بعد از فیلتر شدن دموحکراسی سبز در blosky نویسنده این مطالب با راه اندازی دموکراسی سبز در دامنه ها و بلاگ های دیگه و انتشار مطالب این وبلاگ در وببلاگ های دیگه با همین نام به کار نوشتن مطالب ادامه داد، نمیدونم این آقایون فیلتر کن و مصدود کن بین این همه سایت و وبلاگ چرا گیر دادن به دموکراسی سبز؟! اونم با این همه غلط املائی؟! در اول دموکراسی سبز در persianblog.ir مصدود شد و بعد هم دموکراسی سبز در blogsky ، از این رو بود که تصمیم گرفتم مطالب دموکراسی سبز رو تنها در وبلاگ دموکراسی سبز و در بلاگ blogspot منتشر کنم.

مطالب نویسنده وبلاگ دموکراسی سبز تنها در وبلاگ دموکراسی سبز در blogspot منتشر میشود.

http://green-democracy.blpgspot.com




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogspot.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


.......................................................................a.r.s

۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

ترمز گرفتن دموکراسی سبز در سراشیبی! (اطلاعیه شماره۲ دموکراسی سبز)




ترمز گرفتن دموکراسی سبز در سراشیبی! (اطلاعیه شماره۲ از دموکراسی سبز)


سلام

به عنوان نویسنده سری وبلاگهای دموکراسی سبز و راه سبز و بنا به پیشنهاد دوستان و خوانندگان این مطالب باید کمی از سرعت و تند روی ها موجود در انشار این مطالب جلوگیری کنم، این درحالی است که وجود مشکلات را نادیده گرفتم، اما موضوع اصلی چیز دیگری است، وبلاگ دموکراسی سبز در blogsky وقتی برای اولین بار فیلتر شد قصد راه اندازی دموکراسی سبز در دامنه های و بلاگ های دیگر را کردم و در همین راستا این کار را در دامنه های blogspoot ، persianblog.ir ، mihanblog ، blogfa و چند دامنه دیگر و با نام های دموکراسی سبز و راه سبز انجام دادم، هدف تنها انتشار اخبار و مطالب دور از فیلترینگ بود، این وبلاگ ها هر روز و به صورت همزمان مطالبی در آنها منتشر میشد، اما چندی بعد دوباره فیلتر دموکراسی سبز در blogsky باز شد و در مقابل این وبلاگ در persianblog فیلتر شد و... و بعد از گذشت چند روز دوباره فیلترینگ به سراغ دموکراسی سبز در blogsky آمد...

با وجود تمام این مشکلات و در مقابل برخورد من با این مشکلات قصد داررم که برای مدت کوتاهی تنها مطالب را در وبلاگ دموکراسی سبز در blogsky منتشر کنم، شاید فیلترینگ کمی دست از سر وبلاگها و خودمان بردارند، به امید روزگاری بهتر...



مطالب نویسنده دمکراسی سبز برای مدتی کوتهای تنها در وبلاگ دموکراسی سبز به آدرس http://green-democracy.blogsky.com/ منتشر خواهد شد و سری وبلاگ های دموکراسی سبز و راه سبز فعلاً و به خاطر مشکلات به وجود آمده متوقف میشوند.

وبلاگ های زیر در حال حاضر به روز نخواهند شد

http://green-democracy.coo.ir/
http://green-road.blogsky.com/
http://green-democracy.blogspoot.com/
http://green-democracy.persianblog.ir/
http://green-democracy.mihanblog.com/
http://green-democracy.blogfa.com/

برای سهولت در کار اطلاع رسانی این وبلاگ با آدرسهای دیگر نیز وجود دارد که به دلایلی از انتشار این آدرس ها خوداری میکنم.


برای دست رسی به مطالب وبلگ دموکراسی سبز تنها به این آدرس مراجعه کنید
http://green-democracy.blogsky.com


این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

بازهم رجا نیوز پا به پای فرقه مصباحیه( مزخرف نیوز یا رجا نیوز؟ )



بازهم رجا نیوز پا به پای فرقه مصباحیه ( مزخرف نیوز یا رجا نیوز؟ )


سلام

قصد نوشتن از جریان مصباحی و اندیشه های محمد تقی گیوچی (مصباح یزدی) رو ندارم، در دست نوشته های قبلی بسیار از اهداف و اثرات مخرب این فرقه در وبلاگ های دموکرارسی سبز در blogsky و دامنه های دیگه منتر شده است، مطلب امروز دوباره درباره انتشار خبرهای مصباح یزدی و انتشار تفکرات افراد وابسته این فرقه در سایت به اصتلاح خبری و تحلیلی رجا نیوز یا به قول من مزخرف نیوز است.


اسم رجا نیوز که می آید نا خودآگاه شهید رجایی را تجسم میکنم افتاده و سر به زیر و مهمتر از همه محجوب، و بلافاصله یک سرود انقلاب در ذهنم نقش میبندد ( گرچه رجا رفته است / راه رجا زنده است؟ ) اما با این تفاوت که من بیت دوم را سوالی بیان میکنم، سایتی که به برکت وجود احمدی نژاد در سیاست ایران راه اندازی شد و در پیروزی ها و انتشار خبر های کذب و بی سر و ته در جامعه مجازی شروع به کار کرد، من تغریباً هروز برای محض خننده و تحریک اعصاب و کمی خنک شدن دلم برای توهین به این حرکت و عوامل این سایت سری به این سایت میزنم، محال ممکن است که هر دو روز یک بار خبری از مصباح یزدی تیتر اصلی این سایت نباشد، شکی در هم سو بودن جریان مصباحیه با دولت احمدی نژاد و در کل اصولگرایان افراطی نیست، اما درج اخبار از مصباح یزدی و نشر تفکرات او به صورت خاصی انجام میگیرد، سایت رجا نیوز و در اصل عوامل آن اول از حمیان سرسخت احمدی نژاد و بعد مقام رهبری در حد اعلا هستند، سینه چاک شهادت و متعهد به اصولی که هیچ ربطی به انقلاب اسلامی ندارد.


اگر بخواهم دور از انصاف نگویم این کار چیزی شبیح انتشار اخبار و نگرش های جنبش سبز و دموکراسی در سایت هایی مانند جنبش راه سبز (جرس) و غیره نیز هست، که توجیح قابل قبولی برای انجام اینگونه انتشار اخبار و حمایت ها و نشر تفکرات یک جریان خاص است، مطرح کردن مصباح یزدی در مرکز انتشار اخبار و تحلیل ها خبر از یک برنامه ریزی دقیق و حساب شده نیز دارد، تعریف ها و تمجید ها و به نوعی تبلیغ های شخصیتی مصباح یزدی و انتشار گفته های در مورد امر ولایت فقیه به آنگونه خود او یعنی مصباح یزدی مطرح میکنند نشان از آماده کردن جو برای به ثمر رساند یک خاسته و یا به کرسی نشاندن مصباح یزدی بر جایگاهی دارد که به نظر خودشان لایق این جایگاه و مقام است، خبر و یا به نوعی شایعه انخاب مصباح یزدی در آینده و در اثر خدای نکرده زبونم لال، اصتغفرالله نبودن مقام رهبری به سمت رهبری جمهوری اسلامی خبری بود که از سالهای گذشته منتشر و در این اواخر قوت گرفته است.

دوستانی دارم که در حد تیم ملی از نظر اعتقادات و اندیشه های مدنی و اجتماعی با هم از زمین تا آسمان فرق داریم، و از قضای روزگار رفت آمدهای در مؤسسات زیر نظر این فرقه نیز دارند، در بحث ها و در واقع در جنجالهای بین من و این دوستان در امر رهبری جامعه و خدایی نکرده بازم زبونم لال، اصتغفرالله نبودن وجود مقام رهبری همه در یک نظر و یک انتخاب و بدونه شک و در واقع کورکورانه کسی را جز مصباح یزدی نام نمیبرند، رشد این اندیشه و پروش آن در ذهن این افراد انچنان قوی است که با بر زبان آوردن نام رهبری صلوات نمیفرستند اما با بر زبان آوردن نام مصباح یزدی 3 صلوات محمد (ص) پسند میفزستند، تفکرات پوچی که میمون وار فقط فرا میگیرند، منتشر میکنند و محکم و استوار بر این تفکرات خود پا برجا هستند.

این بود اندر احوالات سایت مزخرف نیور یا همان رجا نیوز خودمان، امید وارم توی اوضاع مشخص کردن خط قرمز ها در صدا وسیما و مناظره ها و... در این نوشته از خط قرمزی رد نشده باشم!!!





این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

از روزشمار انقلاب تا روزشمار اغتشاش!!!


از روزشمار انقلاب تا روزشمار اغتشاش!!!


سلام

نمیدونم چرا بعد چند سال اینقدر به دهه فجر و سالگرد انقلاب اسلامی علاقه پیدا کردم!، روزهائی که از اون به من و هم سن سالهای من فقط جنگ و تورم و خفقان و حالا هم اغتشاش و مشابه این چیزها چیز بیشتری نصیب نشد.

سالهای گذشته با نزدیک شدن به دهه فجر و بهمن ماه صداوسیما در حد جر دادن خودش تا میتوانست سرود ها و برنامه ها و سریالها و فیلم های انقلابی به خورد مردم میداد، اگه یادتون باشه گوشه تصویر هر شبکه هم یک عدد میگذاشتند تا به قولی روزشمار 22 بهمن باشه و اینجوری نشون میدادند که چقدر مشتاق رسیدن روز 22 بهمن هستند، اما چرا امسال از این خبرها نیست؟

شاید مطلب قبلی رو مطالعه کرده باشید و این عملکرد صداوسیما براتون زیاد نا مفهوم نباشه، 22 بهمن به نوعی روز گرفتن رای اعتماد از مردم برای جمهوری اسلامی تلقی میشه، هر سال با وجود حضور مردم در این روز و در شرکت در راهپیمای 22 بهمن چه کم و چه زیاد تا 10 روز بعد هر روز حرف از حماسه و تفسیر و انعکاس این راهپیمایی در شبکه های خارجی از حضور مردم و ... بود، اما امسال با وجود حوادث و اتفاقات که در چند ماه گذشته و بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران رخ داده کمی اوضاع تغییر کرده، این امر تا جایی پیش رفت که حتی مردم را تهدید به دخل و تصرف در smsها و E-mail ها کردن که مبادا برای این روز فراخوان بدید که برخورد خواهد شد، البته این بیشتر چیزی شبیه یک بلوف بود، به قول یکی از دوستان هیچ جای دنیا هیچ مقام امنیتی نمیاد از برنامه و راهکارهای مبارزه با یک جریان بگه و هشدار بده بلکه چیزی نمگین تا عمل کنند تا حداقل شخص رو در حین ارتکاب جرم دستگیر کرده باشند، بحرحال روزشمار انقلاب تبدیل شده به روز شمار اغتشاش.

این آقایونی که هرسال توی صداوسیما خودشون و جر میدادند و از پس و پیش 22 بهمن همینجور وقت و بی وقت، شب و نصف شب انقلابی میشدند و صحنه و تصاویر این روز رو منتشر میکردند و کلی کارشناس شناس و ناشناس دعوت میکردند و خاطارت انقلاب رو به خورد مردم میداند کجا هستند؟ در جواب این سوال میشه گفت که احتمالاً سرگرم ساخت برنامه هایی مانند "رو به فردا" و یا در حال تهیه اعترافات متحمان روز عاشورا هستند، برنامه هایی که به اعتقاد من حربه و راه هستند برای سرکوب نرم و راهکارای برای آرام کردن جو جامعه و به نوعی سوپاپی هستند برای تخلیه فشار.

اما با تمام این اوصاف و این برنامه ریزی ها یک چیز رو خوب میشه فهمید، میشه این موضوع رو به خوبی درک کرد که آقایون از سیاست خشونت و برخورد خسته شدند و یا براشون گرون تموم شده و یا سازنده نبوده که بعد از سیاست چماق رو به سیاست هویج آورده اند، هرچند برای کودتا چیان فرقی نداره که 22 بهمن چی بشه چون به هرحال اونها برخورد خواهند کرد، روز عاشورا اونم توی ماه حرام و دهه محرم آدم کشتند و بعد زدند زیرش که ما نبودیم و محارب بودند، این که دیگه 22 بهمن و دهه فجر، پس بیایید ما بجای صداوسیما روز شمار اغتشاش باشیم و برای 22 بهمن ماه روز شماری کنیم، هرچند خودم از کلمه اغتشاش زیاد خوشم نمیاد اما برای لج درآوردن بد نیست.





این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه

انقلابی که ممنوع التصویر شد!!! ( دهه فجر 88 کم رنگ تر از همیشه )



انقلابی که ممنوع التصویر شد!!! (دهه فجر 88 کم رنگ تر از همیشه)


سلام

دوران دبستان و کلاً نوجوانی بهترین روزهای سال برای ما دهه فجر بود، نه به خاطر انقلاب عظیم و پر شور مردم ایران در بهمن 57، هرچند بر حسب کودکی و ناقص العقل بودن انقلاب برامون یک حادثه عظیم بود، یک تغییر شگفت انگیز، اما بهتر از همه فرار از درس و کلاس به بهانه ایام دهه فجر اونم به مدت تغریباً 10 الی 15 روز، شور شوق جشن و کاغد دیواری و تمام اون جلف بازی ها که خودتون هم یک روزی تجربه کردین،با نزدیک شدن به اوایل بهمن ماه صدا و سیما شروع میکرد به پخش برنامه های انقلابی، پخش فیلم ها، تصاویر و سرودها (بوی گل و سوسون و...) یعنی در حدی پیش میرفت که آدم نسبت به هرچی انقلاب بود آلرژی پیدا میکرد، اما این روزها و با نزدیک شدن به بهمن ماه انگار اوضاع تغییر کرده!

بنا به خبر ها و گزارش های منتشر شده گوئی قرار نیست امسال صدا و سیما و روزنامه و در کل رسانه تصاویر و فیلم هایی از روزهای انقلاب رو پخش کنند، روزها و صحنه های که این روزها داریم شبیه اونهارو در خیابون ها تماشا میکنم، گوی با انتشار دوباره تصاویر انقلاب و مبارزات مردم توی این روزها کودتاچیان ترس از این موضوع را در دل خودشون راه دادن که مبادا مردم با دیدن صحنه های انقلاب اسلامی و مقایسه این تصاویر با حوادث این روزها جو گیر بشن و یک کاری دست کودتاچیا بدن، کار به جایی رسیده که برای نگه داشتن قدرت خودشون دارن عظیم ترین حادثه و انفاقی که حداقل خودشون به اون میبالند رو حذف میکنند.!

حذف و یا کمرنگ کردن دهه فجر کار تازه ای نیست، از این قبیل کارها نیز قبلاً زخ داده، اولین این اتفاقات حذف مراسم شب قدر در مرقد امام خمین بود، تمام این برخورد ها در نزدیک شدن به بهمن ماه و مخصوصاً 22 بهمن و ایام اربعین حسینی و در کنار اون چهلم شهدای عاشورا حاکی از این موضوع میتونه باشه که باید یک خبرهایی باشه.

اما من مثل این کودتاچیا نیستم و وظیفه شرعی و اجتماعی خودم رو انجام میدم که مبادا تلکیف انقلابی خودمون رو انجام نداده باشیم، مثل یک بچه انقلابی خوب و یک محارب جنبش سبزی محترم اغتشاشگر تصاویری رو منتشر میکنم که نه تنها شبیه به هم هستند بلکه زیادی شبیه هم هستند، صحنه های از گذشته و امروز.


انقلاب اسلامی



جنبش سبز




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s
















































جنبش سبز


جنبش سبز





به این دو تصویر آخر خوب نگاه کنید..!!!






برای این تصاویر توضیحی ندارم، امید وارم هستم که خود گویا بوده باشند.



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

یک کلمه هم از سردار احمدی پروکسی(خواهش میکنم IP مرا شناسائی نکن)


یک کلمه هم از سردار احمدی پروکسی(خواهش میکنم IP مرا شناسائی نکن )

سلام

قبلاً در همین وبلگ مطلب در مورد IP ها و نحوه شناسائی اونها مطالبی رو گذاشته بودم، اما اون موضوعات تنها به خاطر قوانین جید جرائم رایانه ای بود، اما سردار احمدی مقدم یا همون سردار احمدی پروکسی جدید خودمون با جدید ترین صحبتهای خودشون نشان دادند که نه تنها دستی در بگیر و ببند و جنایت و آشوب دارند بلکه تخصصی هم در زمینه پروکسی و IP و فیلترینگ دارند، و گفته اند که : فکر نکید ما نمیتوانیم sms ها E-mail را کنترل کنیم، ! جای تعجی وجود نداره که از اینها هرچی بگی میاد،sms ها که که دیگه با این خرید سهام مخابرات توسط سپاه دست خودشونه و هرکاری که بخواهند میتواند انجام بدهند، اما یعنی E-mail ها رو میتوانند به خطر بیندازند و در اونها دخل و تصرف داشته باشند؟

خدا به داد ما وبلاگ نویسا برسه، نه میتونیم توهین کنیم نه میتونیم حرف یا اسمی را بدون لغب یا هرچیزی توی مطالب منتشر کنیم، همینجوری هم خدا به دادمون برسه.

بعضی از نزم افزار ها هستند که با وارد شده به اونها به محیط انترنت احتمال دخل و تصرف در سایت ها و E-mail ها کمتر میشه و یا حتی میشه گفت که اصلاً امکان نداره، در همین رابطه مطالبی از سایت (www.dw-world.de) براتون قرار دادم، مصاحب جالبی است با خواندن او راهکارهای جالبی برای فرار از دست دزدان اینترنتی رر فرا میگیرید.

برای مشاهد مطلب مورد نظر به ادامه مطلب بروید یا اینجا کلیک کنید.


اما هدف از گفته های سردار احمدی پروکسی چیست؟

هدف همان ترسی است که بخاطر آن برنامه رو به فردا را راه اندازی کردند، با این تفاوت که رو به فردا یک نوع سرکوب نرم است اما احمدی پروکسی تنها ترساندن مردم مورد نظرش است، و همه این کارها بخاطر 22 بهمن ماه است، ترس بزرگی در دل کودتا چیان افتاده است، و احتمال درگیری در این روز و عاقبی که احتمالاً منجر به جام زهر مورد نظر دوستان اصولگرا است، ترساندن مردم برای ارسال sms ها و E-mail تنها بخاطر جلوگیری از فراخوان ها خودجوش جنبش سبز برای راهپیمای 22 بهمن و احنمالاً راهپیمایی و بزرگداشت شهدای عاشورا در اربعین حسینی، ترسی که باعث شده در حریم خصوصی مردم هم دخالت کنند، اگر این دموکراسی است و این جمهوری است پس وای بحال دیکتاتوری این آقایان!! بازهم به همین جمهوری و دموکراسی و مردم سالاری آقایان که اگر دیکتاتوری بود مردم ایران بیچاره بودند.



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s
«با کد وارد شوید، ایمیلتان کنترل نمی‌شود»

Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:

فرمانده نیروی انتظامی ایران گفته است که تمامی ایمیل‌ها و اس‌ام‌اس‌ها کنترل می‌شوند و ما می‌دانیم از کجا فرستاده می‌شوند. محمود تجلی‌مهر کارشناس آی‌تی می‌گوید اگر ایمیلی با کد مخصوص باز شود، امکان کنترل آن وجود ندارد.


اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران در حاشیه نشست تخصصی پلیس مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد اس‌ام‌اس‌ها و ایمیل‌ها کنترل می‌شوند.

به گزارش خبرگزاری کار ایران، ایلنا وی گفته است: «ای‌میل‌ها و اس‌ام‌اس‌ها از جایی فرستاده می‌شود که کاملا در کنترل ما قرار دارد. تصور نکنند که آنتی پروکسی جلویش را می‌گیرد و این تصور اشتباه را نداشته باشند که کنترل نمی‌شوند چرا که تا کنون در رابطه با آنها نیز مدارا می‌شده است».

محمود تجلی‌مهر کارشناس آی‌تی و کامپیوتر می‌گوید اس‌ام‌اس را می‌شود کاملا کنترل کرد اما برای مقابله با کنترل ای‌میل راه‌های زیادی وجود دارد.

دویچه‏وله: آقای تجلی‏مهر، فرمانده‏ی نیروی انتظامی ایران اعلام و یا بهتر است بگوییم تهدید کرده که تمامی ای‏میل‏ها و اس‏ام‏اس‏ها کنترل می‏شود و ما می‏توانیم کسانی را که از این طریق تجمعات را سازماندهی می‏کنند، شناسایی و دستگیر کنیم. آیا امکان کنترل ای‏میل وجود دارد یا خیر؟

محمود تجلی‏مهر: بله، امکان کنترل ای‏میل وجود دارد. به شرطی که کاربران از امکانات کد و دیگر امکانات امنیتی استفاده نکنند. ای‏میل‏هایی که با یاهو فرستاده می‏شود را معمولا می‏توان کنترل کرد. به این ترتیب که می‏توان پیام‏ها را در وسط راه گرفت و باز کرد.
ای‏میل‏هایی که با جی‏میل فرستاده می‏شود؛ در سِتینگ (Setting) جی‏میل می‏توانید بخشی را انتخاب کنید که ای‏میل‏ها را با اچ‏تی‏تی‏پی‏اس (HTTPS) بفرستد. اگر این قسمت علامت نخورده باشد، امکان کنترل این ای‏میل‏ها هم وجود دارد. اگر این قسمت علامت زده شود، امکان کنترل‏ ای‏میل‏ها وجود ندارد و جی‏میل از این نظر مقداری مطمئن‏تر است. ولی به طور کلی، ای‏میلی که کد نشده باشد و رمزی نشده فرستاده شود، امکان کنترل‏اش وجو دارد.

در ایران برخی از کاربران، به خصوص هنگام استفاده از جی‏میل وقتی وارد باکس ای‏میل‏شان می‏شوند، پیام‏هایی دریافت می‏کنند مبنی بر این که کاربر دیگری دارد با ای‏میل شما کار می‏کند و الان امکان کار کردن برای شما نیست. آیا ممکن است این پیام برای رد گم کردن باشد و یا این که کنترل می‏تواند به حدی باشد که دو نفر هم‏زمان با یک آی‏دی وارد یک میل‌باکس بشوند؟

سیستم این اجازه را نمی‏دهد که دو نفر هم‏زمان با یک اسم کاربری وارد ای‏میل باکس بشوند. این حالت فقط در صورتی می‏تواند پیش بیاید که اسم کاربری و پس‏ورد فرد قبلا لو رفته باشد.
مثلا اگر در مقطعی پیش از آن، ارتباط اینترنتی تحت کنترل باشد، وقتی کاربری اسم و پس‏وردش را می‏زند، اطلاعات کاربری‏اش لو می‏رود. یا اگر بدون این که کاربر متوجه باشد، روی کامپیوترش نرم‏افزاری به نام «تروجان» نصب شده باشد، تمام اطلاعات لو می‏رود. این نرم‌افزار، نرم‌افزاری است که تمام آن‏چه را شما در صفحه‏ کلیدتان تایپ می‏کنید ضبط می‏کند و به جایی می‏فرستد.

فرمانده‏ی ناجا گفته است کسانی که ای‏میل و اس‏ام‏اس می‏فرستند، تصور نکنند که «آنتی پروکسی» می‏تواند جلوی کنترل را بگیرد. ممکن است در مورد آنتی‏پروکسی توضیحی بدهید؟

من نمی‏د‏انم که منظور ایشان از آنتی‏پروکسی دقیقا چه بوده است. احتمال دارد منظور آنتی‏ فیلترینگ بوده باشد. آنتی‏فیلترینگ‏ها‏ نرم‏افزارهایی هستند که در ایران استفاده می‏کنند که بتوانند فیلترها را دور بزنند و یا این که فیلترها نتوانند ارتباط آن‏ها را کنترل کنند و مثلا جلوی سایت‏هایی را بگیرند.
در مجموع آن‏ها این امکان را ندارند؛ یعنی اگر از نرم‏افزارهای آنتی‏فیلترینگی که با روش وی‏پی‏ان (WPN) کار می‏کنند استفاده کنند، نیروهای امنیتی امکان کنترلش را ندارند.
در رابطه با اس‏ام‏اس کاملا حق با فرمانده‏ی ناجا است؛ یعنی تمام اس‏ام‏اس‏هایی که فرستاده می‏شود، همه قابل کنترل هستند. چون کل شبکه در اختیارشان است و می‏توانند در هر مرحله‏ای کنترل کنند که اس‏ام‏اس از کجا می‏آید و به کجا می‏رود. امکان امن سازی اس‏ام‏اس بین دو تا کاربر، اصلا وجو ندارد.

آیا امکان ردیابی کاربر از طریق ای‏میل وجود دارد؟ یعنی وقتی کسی وارد ای‏میلش می‏شود، می‏توان تشخیص داد که کجاست و از کجا وارد شده است؟

بله امکان آن وجود دارد. منتها اگر کاربر از نرم‏افزارهای آنتی‏فیلتر و فیلترشکن‏هایی که بر اساس وی‏پی‏ان کار می‏کنند استفاده کند، این امکان از بین می‏رود.
اگر این کار را نکند و کاملا معمولی وارد اینترنت شود، امکان شناختن او وجود دارد. چون آدرس آی‏پی او ضبط می‏شود. آدرس آی‏پی هم کاملا مشخص است که در اختیار کدام آاس‏پی است و در پروتکل‏های آنان هم ضبط می‏شود که کدام کاربر با کدام شماره تلفن وارد شبکه شده است. همه‏ی این‏ها قابل پی‏گیری است.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی

منبع خبر: (www.dw-world.de)


این مطلب از سایت منبع است و این وبلاگ مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

زیر پوست مناظره!؟ ( مناظره یا اهرمی برای سرکوب نرم جنبش سبز )

زیر پوست مناظره!؟ ( مناظره یا اهرمی برای سرکوب نرم جنبش سبز )


سلام

توضیح در مورد برنامه ای به نام به سوی فردا که از سیمای جمهوری اسلامی پخش میشه کار اضافه ای میتونه باشه، چون دیگه تغریباً همه از محتوا و موضاعت مورد بحث اون اطلاع دارن.

در جدید ترین برنامه یا به گفته مجری این برنامه که خود از نویسندگان سایت رجا نیوز هم هست مناظره بین زاکانی که به قول خودشان نماینده ای از جناح اصولگرا واطاعت از جناح اصلاح طلب موضوعی توجه مرا به خود جلب کرد که برایم بسیار جالب بود.

این رفتار رسانه ملی که نه بهتر است بگویم رسانه کودتا رفتار غیر متعارفی است با آنچه که د سیاست های کلی خود از گذشته تا بحال در پیش گرفته است، بعید به نظر می آید سیستم و رسانه ای که یک جانبه و یک طرفه وتنها از یک طرف و یا جریان سیاسی حمایت میکند در حد و اندازه اینگونه برنامه ها باشد بیاید و مخلفان نظام حاکم را در مقابل دیدگان مردم به صورت پخش زنده بنشاند تا مثلاً از از استبداد نظام حاکم سخن بگوید، گفته ها و صحنه ها و حتی مجری هم همه و همه نشاندهنده یک استراتژی مشخص و برنامه ریزی شده است که این برنامه قسمتی از آن است، یک نکته جالب در این برنامه خطاب کردن مقام رهبری با لفظ اقا است! تمام نمایندگان اصولگرا که تا بحال در این برنامه شرکت کرده اند همه و همه از لفظ آقا برای خطاب کردن مقام رهبری استفاده کرده اند، قرار دادن نمایندگان اصلاح طلب با باز کردن موضوع ها و بحث ها و سوال ها برای کشاند به تشنج و در وضعیتی قراردادن آنها برای گفتن نکات و یا یادآور شدن اتفاقات بیشتر به یک نوع بازجودی و اعتراف گیری است، نشاندادن صحنه های موافقان دولت آنهم در راهپیمائی های ساندیسی و تنها نشاندادن صحنه هایی از برخورد های خیابانی از معترضان و حامیان جنبش سبز نکته دیگر و قابل توجه این برنامه است، ادعای باز بودن فضای سیاسی ادعای زیادی برای رسانه ای مانند صداوسیما است که اگر بر این طریق بود از خیلی وقت پیش از اینها باید به فکر می بودند و حالا دیگر کار از کار گذشته است.


اما جام زهر...!!!

در این چند برنامه پخش شده موضوع واحد و مشترکی که بین شرکت کنندگان در این برنامه یا مناظره بیان شده است موضوع جام زهر بوده است، آنچه که بر زبان اصولگرایان در این روزها شنیده میشود و گوئی موقعیت و جو حاکم بر افکار عمومی و شخص رهبری را آماده برای جام زهری میبیند که دور از واقعیت هم نیست، بیان کردن این موضوع در رسانه ای مانند صداوسیما آنهم رسانه کودتا خبر از واقعه ای میدهد که نمی توان از خوب بودن یا بد بودن آن سخن گفت، ژا گذاشتن به منطقه ممنوعه ای که بازهم در راستای یک برناه ریزی دقیق صورت میگیرد.


با تمام این گفته ها و تحلیل ها آنچه از زیر پوست این مناظره ها بر می آید چیزی نیست جز همان حربه ای که در مناظره های انتخاباتی صورت گرفت، سرکوب و فرافکنی از نقطه ای حساس، از یک برنامه تلوزیونی که بیننده میلونی دارد، همان رفتار ها اما در غالب کوچکتر،انتشار دروغ ها و مظلوم نمائی ها اما این بار با چه هدف مشخصی؟ اما یک سوال باقی میماند؟ چرا حالا و در این موقعیت زمانی این برنامه ها انجام میگیرد؟ آنچه بر می آید حربه و نقشه و برنامه ریزی برای سرکوب نرم جنبش سبز در 22 بهمن ماه است روزی که نشاندهند قدرت انقلاب اسلامی در بین جهان و گرفتن رای اعتماد مردم نسبت به نظام به حساب می آید، و شاید این زمینه سازی برای مزه مزه کزدن جام زهری است که قرار است به زودی نوشیده شود.




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

موج پارگی و ساندیس به اهواز هم رسید!!!


موج پارگی و ساندیس به اهواز هم رسید!!!


سلام

بعد از اون همه سرو صدا بعد از جریان پارگی تصویر امام خمینی، دیگر کسی اعتراضی به پارگی نکرد، تفریباً یک چیز عادی شد، هرچند یک حربه و یک ترفند برای سرکوب جنبش سبز بود اما به هر حال دیگه یک امر عادی و طبیعی شد.


امّا ساندیس...!!!

این ساندیس واقعاً عجب چیزیه ها!، یک پدیده نوظهور که در اولین روزهای ورودش به عرصه سیاست جهوری اسلامی با سرعتی عجیب جای خودش رو در بین مردم باز کرد و با سرعتی باور نگردنی به دورترین نقطه های ایران هم رسید، ساندیس و پارگی با هم به اهواز رسیدند، تصویر منتشر شده در این مطلب تصویری است از کف خیابان های اهواز بعد از استقبال از محمود احمدی نژاد، این نمونه ای از موج پر شور ساندیس بدست ها در اهواز است.



نمونه ای دیگر از ساندیس خوردن و پاره کردن ( نمک خوردن و نمک دان شکستن )، باز هم به اونهایی که نرفتن و ساندیس نخوردن و حداقل عکس احمدی نژاد رو پاره نکردن و کف خیابان بر روی عکسش راه نرفتن.



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

دیکتاتوری که دزد شد!


دیکتاتوری که دزد شد!


احمدی نژاد در ادامه سفرهای استانی مضحکانه خود این بار به خوزستان رفت، خبر ترور و انفجار در تهران آنقدر وسیع بود و شبکه های خبری را سرگرم کرده بود که دیگر فرصتی برای آماده سازی جنبش سبز در خوزستان برای برنامه ریزی برای عدم استقبال از احمدی نژاد در خوزستان نبود، اما با حضور احمدی نژاد در خوزستان کمی اوضاع تغییر کرد.

نگران این بودم که با این وجود و با نبود تبلیغات در بین جنبش سبز استقبال بی نظیری از احمدی نژاد صورت بگیرد، شاید استقبال خوبی از احمدی نژاد در خوزستان صورت گرفت، حداقل این موضوع را میتوان بیان کرد که بعد از سفر های او به تبریز، مشهدو... و مخصوصاً اصفهان کمی احمدی نژاد به خود امید وار شد.
این استقبال با تمام حربه و امکانات دولتی در حد خوبی برگزارشد، مانند استانهای دیگر با پخش برنامه های تلوزیونی و در خواست های مکرر از مرد برای شرکت در مراسم استقبال، اما در خوزستان اتفاق جالبتری نیز رخ داد، زیر نویس کردن متنی در شکبه استانی این استان از روزهای قبل که به مردم اعلام میکرد که برای مراسم استقبال از احمدی نژاد وسائل رفت و آمد رایگان فراهم است (منبع خبر)، استان خوزستان یکی از استانهای فقیر ایران است،مردم این استان شب سر بز زمینی میگزارند که عظیم ترین منابع نفتی و گازی را در خود جای داده است و چشم امید به دولتی دارند که منشاء و مرکز تمام بحران ها و حوادث اخیر است، در این سفر نیز از پروژه مدارس و اداره جات دولتی نیز استفاده خوبی شده بود.


احمدی نژاد بعد از غصب لغب دیکتاتوری در ایران از دیگران که البته این لغب در این نظام مختص یک نفر نیست دست به غصب چیز هایی زده است که اصلاً هیچ ربطی با او و روحیه او که ندار که هیچ، به نوعی نقطه مقابل او هم هست، بر دوش انداختن شال سبز در سخنرانی خود در این سفر استانی واقعاً تعجب برانگیز بود، در همان لحظه اول که شال سبز را بر دوش او دیدم به این نگته فکر کردم که کار از دیکتاتوری به دزدی هم رسیده است، اما پیش خودم تصور کردم که شاید او نماد شال سبز را برای نشان دادن و جان دادن به جنبش در نطفه خفه شده ای بر دوش انداخته است، جبش مضحک و طرحی بچه گانه به نام جنبش سبز علوی، اما با تمام این اوصاف شال سبزی که ب دوش داشت خیلی بلند تر و چشم گیر تر از دست بند ها و یا شالهای کسانی بود که در حمایت از میر حسین موسوی بر دست خود میبستند یا بر دوش داشتند، من که در یک کلام تنها این نکته را بیان میکنم: کار از دیکتاتوری به دزدی هم رسیده است!!!





توجه:
نویسنده این وبلاگ از انتشار این تصاویر شرمنده خوانندگان است.



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

آقای کیهان آچمز شد و باز هم مغلطه کرد...


آقای کیهان آچمز شد و باز هم مغلطه کرد...


سلام

سیمای جمهوری اسلامی برنامه ای را در حال پخش دارد که باید دیده باشید و یا اگر مثل من با رسانه های کوتا قهر باشید ممکن است در موردش شنیده باشید، برنامه مورد نظر برنامه ای است که به نام [روبه فردا]، در هفته گذشته با دیدن این برنامه و مناظره ای که فرزند شهید مطهری در آن شرکت داشت برایم این سوال پیش آمد که چرا حالا و اصلاً این برنامه چه هدفی را دنبال میکند، این هفته تغریباً از اوایل این برنامه بیننده آن بودم، مناظره و یا گفتگویی که بین حسین شریعت مداری مدیر مسئول و نماینده مقام رهبری در روزنامه کیهان و دیگری کواکبیان نماینده مجلس شورای اسلامی و مدیر مسئول روزنامه مردم سالاری صورت گرفت.

جدای از تمام بحث ها و گفته های موجود در این برنامه و حرف هایی که گفته شد نکته قابل توجه فرار آقای شریعتمداری و دو پهلو گفتن های کواکبیان در این برنامه بود، کواکبیان با مردمی خواندن این جریانان و این اعتراضات بعد از انتخابات سعی بر فهماندن این موضوع به بینده و شریعت مداری بود که فته آنچه هست از خانه کیهان بر میخیزد و در مقابل شریعتمداری با مغلطه و فرار از پاسخ تنها کاری انجام داد متهم کردن افراد غائب در آن جلس و طرح موضعات جید و بحث های تازه برای فرار از جواب بود، شریعتمداری در این برنامه گاهی آنچنان مضحکان صحبت میکرد که کواکبیان با خنده ها و یا به قولی با پوزخندهای معنی دار خود حرفای نگفته خود را در مقابل صحبتهای او به بیننده و مجری منتقل میکرد، در یک کلام شریعتمداری آچمز شده و سردرگم فقط تولید بحث میکرد و مسیر برنامه را منحرف میکرد صحنه های که نا آشنا نبودند، نظیر این صحنه ها را در مناظر احمدی نژاد و موسوی هم دیدیم، مدارک و گفته هایی که به راحتی میتواند ساختگی باشد.
نکته های زیادی در این برنامه گفته شد، سخن گفتن از جام زهری که حسین شریعتمداری در جواب نامه محسن رضایی بعد از بیانه شماره 17 موسوی به خطاب به رهبری نوشته بود و مطرح کرن وجود نیروهای خودسر زیر پرچم کیهان و جمله ای زیبا از کواکبیان که گفت: اسففرالله اگر ما مثل کیهان باشیم...! این جواب بود که کواکبیان در جوابی کوتاه به شریعتمداری داد.

جالبترین بخش این برنامه 3دقیقه آخر این برنامه بود، 3دقیقه ای که کواکبیان حرف های نگفته ای را زد که شریعتمداری رنگ از رخسار برد و عجولانه دست به پوشه ای برد که همراه خود داشت که شاید مدارکی رو کند که وقت برنامه به پایان رسیده بود.




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

ضلع سوم...! ( ترور راهکار یک رویای مرده )


ضلع سوم...! ( ترور راهکار یک رویای مرده )


صبح روز سه شنبه 22 دی ماه در ساعات اولیه صبح خبر یک انفجار در منطقه قیطریه تهران منتشر شد، خبری که همه خوب از آن با خبر هستید، خبری در آن از کشته شدن مسعود علی محمدی استاد دانشگاه تهران سخن گفته شد، در همان ساعات اول صداوسیما و شبکه های وابسته به دولت از واژه های شهید و تروز استفاده کردند و در یک حرکت جالب از ولائی بودن و دولت مداری این استاد سخن گفتند، گوئی همه آماده بودند که سناریوای کلید بخورد تا بازی را شروع کنند.!




شبکه جنبش راه سبز (جرس) (
WWW.RAHESABZ.NET) با انتشار خبری از به عهده گرفتن این ترور توسط انجمن پادشاهی ایران - تندر خبر داد ( منبع خبر - اینجا کلیک کنید )، با انتشار این خبر کمی اوضاع تغیر کرد، و بعد خبر از گرایش های سیاسی این استاد بر زبان آمد، استادی که رسانه های حامی کودتا از ولایت مداری و دولت مداری او سخن گفته بود کسی بود که نامش در لیست 420 استاد حامی میر حسین موسوی و یکی از امضاء کنندگان نامه حمایت از او دیده میشود، کم کم خبر های زیادی به گوش برسید خبر های که از وبلاگ های شاگردان این استاد منتشر شد، اما نکته جالب این موضوع جای دیگری است.

( امضای استاد مسعود علی محمدی در حمایت از میر حسین موسوی - کلیک کنید - صفحه اصلی )





(جرس ) با منتشر کردن خبری که از عهده گرفتن این ترور توسط انجمن پادشاهی ایران متن منتسب به این انجمن در وب سایت این انجمن را منتشر کرد با این عنوان و متن [ به گزارش جرس، این وبسایت در مطلبی آورده است که :"بامداد امروز طی یک عملیات هماهنگ و برق آسا توسط فرزندان دلاور ایران ، مسعود محمدی ، از مزدوران رژیم اسلامی و استاد دانشگاه تهران در رشته انرژی هسته ای ، با ماده منفجره و کنترل از راه دور ترور شد. این مزدور از عناصر اصلی توسعه برنامه اتمی رژیم اسلامی در سالهای اخیر بود. که در سرکوب مردم در حوادث اخیر بعنوان لباس شخصی نیز نقش موثر و فعال داشت. " ] با این توجه که این استاد یکی از استادان حامی میر حسین موسوی بوده و بنا به گزارشات گرایشات سیاسی او به سمت اصلاحات بوده است.


ضلع سوم...!

در یک سو کودتا و کودتاچیان و در سوی دیگر ملتی که با جنبش سبز خود خواستار بر آورده شدن خواسته های خود هستند، اما یک سوی دیگر به میان آمد، طرفی که بیشتر شبیه یک رویای مرده است تا یک انجمن یا حرکت سیاسی، طیف و نگرشی که مرامی جز خشونت برای مطرح کردن و ابراز وجود در میان مردم و اوضاع سیاسی ایران نداشته و ندارد. کاملاً مشخص است که با انزوای این گروه میان مرم و اوضاع ایران بهترین راه برای مطرح شدن همین راهکار و این عمل کثیف بوده است، انجمن پادشاهی ایران و بعد از انتخابات در انزوایی قرارگرفت که نظیر آنرا تا بحال ندیده بود، انجمنی که قبل از انتخابات سخن از تحریم انتخابات صحبت میکرد، بعد از انتخابات از مدعیان جنبش سبز شده بود و به قول من باز همان کلمه معروف را باید برای آین جماعت استفاده کرد، ماهیگیرانی که منتظر گرفتار شدن ماهی به قلاب شان در این آب گل آلود هستند.

اما همین ترور نشاندهند ظعف این انجمن است، ظعفی که به خوبی خود را نشان میدهد. چرا این انجمن یک استاد ساده و شخصیتی که نه نیاز به محافظ دارد و نه اصلاً از نظر امنیتی تحط نظر بود ترور کردند، چه خواسته ای از ترور شدن این استاد دانشگاه نصیب این انجمن میشود؟ آیا ترور کردن یک استاد دانشگاه ساده مانند یک شهروند نیاز به انفجار بمب داشت؟ چرا این همه سروصدا و انفجار؟ و چرا این همه دروغ و یا شاید هم بی اعطلاعی از گرایشات سیاسی این استاد فقید؟ همه و همه این سؤالاتنشاندهند خامی و کمبود مطرح شدن انجمن دارد که سالهات همچون رویایی مرده است.

اما جالب تر از همه این است که انجمن پادشاهی خبر به عهده گرفتن این ترور را در ساعات بعد تکذیب کرد

منبع خبر: ججنبش راه سبز ( جرس ) WWW.RAHESABZ.NET



این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s

۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

فصل راهکارهای بی جواب... (نامه مهدی کروبی به مردم ایران)


فصل راهکارهای بی جواب...(نامه مهدی کروبی به مردم ایران)




بعد از بیانیه شماره ۱۷ میر حسین موسوی نوبت به نامه سرگشاده مهدی کروبی به ملت ایران رسید، نامه ای که خطاب به مردم ایران ولی قابل توجه سیاستمداران و حاکمان و مخصوصاً کودتاچیان است.

شاید این نظر من باشد اما در طول این چند ماه بعد از انتخابات در انتشار بیانیه ها و یا نامه ها و یا مصاحبه های تصویری و دو کاندید معترض یا همان رهبران مردمی جنبش سبز نظم خاصی وجود داشته است، بیانیه ها و نامه و گفتته ها و مصاحبه هایی که هریک تکمیل کنند بیانیه یا نامه و یا مصاحبه قبلی نفر دیگر است اما مسئله مهم چیز دیگری است...!

بعد انتشار بیانیه 17 میر حسن موسوی و پیشنهاد راهکار برای برون رفت از بحران و بعد از آن بیانیه 5 فعال حقوق بشر و روشنفکر همراه جنبش سبز هیچ واکنش و یا چراغ سبزی برای برون رفت از بحران نشان داده نشد، این وانکش و چراغ سبز قرار بود از طرف حکومت و یا همان سیستم حاکم بر جامعه ایران نشانداده شود خبری نشد، و حالا نامه سرگشاده مهدی کروبی به مردم ایران و راهکارهای برون رفت از این بحران که باز هم تکمیل کننده بیانیه های قبلی دیگر فعالان در هفته گذشته است، اما این راهکارها هنوز بی جواب مانده و به احتمال زیاد بی جواب خواهد ماند، هرچه باشد حکومتی که خواستار مجازات مهدی کروبی و میر حسین موسوی است هیچگاه حاضر به تأمل و تفکر در مورد راهکارهای کسانی که فتنه گران میخواند نخواهد شد.

برای دیدن متن کامل نامه کروبی به ملت ایران به سایت منبع یا به ادامه مطلب در پایان این پست مراجعه کنید.
سایت منبع:( کلمه
WWW.KALEME.ORG - جنبش راه سبز WWW.RAHESABZ.NET )




این مطلب از نویسنده است و مسئولیت آن را به عهده می گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s


بسمه تعالی

ملت آزاده و عزادار ایران؛

آنچه در عاشورای حسینی بر این ملک و دیار رفت، مایه نگرانی و آزردگی هر انسان آزاده و مسلمانی بود؛ آنچه از خشونت عریان به چشم دیدیم و آن کشتار بیرحمانه چیزی نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت.خشونت برخی نیروهای حافظ امنیت و ارزان شدن جان آدمیزاد بدانجا رسیده است که در ظهر عاشورا در جمهوری اسلامی ایران با خودرو انتظامی ، مردم زیر گرفته می شوند و از بلندی پرتاب می گردند و سینه آنها را هدف گلوله قرار می دهند؛ لابد به آن دلیل که از رای خود پرسیده و صدایی برای حق خواهی بوده اند. و با این حال زبان ها را بسته می خواهند تا صدای دلخراش این جنايت به گوش ها نرسد. گویی که خدا ناظر بر این رفتارها نبوده است و آنچه بر عزاداران حسینی رفته را ندیده است. و گیریم که همگان را با ارعاب و تهدید به سکوت وادارند اما با فیلمها و تصاویری که جان دادن شیعیان حسینی در روز عاشورا را به تصویر می کشد و تصویری که به نام جمهوری اسلامی برای آیندگان به یادگار خواهد ماند چه می توان کرد؟ به راستی که بر این ماتم باید گریست.

حوادث بازداشتگاهها و ماجرای کهریزک و خشونت به زنان و دستگیری های فله ای و دادگاههای فرمایشی و ارعاب تئوریزه شده کم بود که دست آقایان به خون مردم در روز عاشورای حسینی نیز آغشته شد. طنز ماجرا اما آنجاست که طلبکار هم می شوند. دست پیش می گیرند مبادا که پس بیافتند. شب عاشورا به حسینیه جماران یورش می برند و با این حال از شکسته شدن حرمت امام و عاشورا نیز سخن می گویند. با چاقو و قمه به جان مردم در تهران و مشهد می افتند و بعد حکم محاربه برای دیگران صادرمی کنند. مواجب بگیران را به جان مردم می اندازند و مردم را فریب خورده و مزدور اجنبی می خوانند. منتقدان خود را منافق می نامند و کسی را روانه زندان می کنند که پدرش شهید مظلوم آیت اله بهشتی، قربانی منافقین بوده است. او را بازداشت می کنند آن هم در دانشگاه و در سر کلاس درس. البته آقایان حرمتی نیز برای دانشجو و دانشگاه باقی نگداشته اند و دانشگاه را پادگان کرده اند. دیدیم که چگونه در شانزدهم آذر ماه به دانشگاه قشون کشی کردند و دانشجویان را روانه زندان ساختند.

مردم ایران چه شیعه و چه سنی همواره احترامی خاص برای اهل بیت و مراسم مذهبی در ایران قائل بوده و هستند. آنچنانکه مسیحیان نیز در عاشورای حسینی نذر و نیاز خود را ادا می کنند و بی حرمتی به عاشورا در مملکت ما امری بی سابقه بوده است. البته شکستن حرمت عاشورا اگر از کسی سرزده باشد نیز محکوم است و پرواضح است که ارتکاب چنین اتهامی باید در دادگاه صالح رسیدگی ومطابق قوانین کشور مرتکبین مجازات گردند اما آقایان به عینه حرمت عاشورا را شکسته اند و با این حال مردمی چنین نجیب را به شکستن حرمت عاشورا متهم می کنند؛ انگار ندیده اند که شهیدان ما در عاشورای امسال لباس سیاه بر تن داشتند. گناهی را با گناه دیگر می شویند و یک دروغ را با دروغ دیگر تکمیل می کنند. گویا برای هدفی مقدس می توان دروغ را بر دروغ انباشت. آقایان از اندیشه ماکیاولی تنها همان جمله را خوب آموخته اند که هدف وسیله را توجیه می کند. دروغ می گویند اما تا به کی؟


همه اینها را انجام می دهند و جالب است که آنقدر احساس ترس و تنهایی می کنند که علما و چهره ها را در تنگنا قرار می دهند تا بیایند و با مظالم شان همراه شوند. امامان جمعه را بسیج می کنند تا در حرکتی هماهنگ به میدان بیایند و منتقد معترض را محارب بخوانند و راه را برای یک سناریوی از پیش طراحی شده دیگر بگشایند. معنای همه چیز وارونه شده بود که محارب نیز بر آن افزوده شد. نمی دانستیم که طلب کردن رای خود و اعتراض به دزدی سیاسی نیز از نگاه آقایان مساوی با محاربه و مصداق مفسد فی الارض است. تقسیم مردم به شهروند درجه یک و دو و خس و خاشاک کم بود که مردم را بزغاله و گوساله نیز نامیدند. مرحبا به این جسارت و بی پروایی!


خدایا تو شاهد باش که برای چهار روز حکومت چه آبرویی از اسلام و انقلاب بردند و چه ارزان موجبات تنفر مردم از روحانیت را فراهم کردند. خدایا تو شاهد باش که چگونه یک جدال سیاسی را به یک جنگ مذهبی تبدیل کردند تا بتوانند به نام دین، حق خواهی سیاسی مردم را سرکوب کنند. کار ما بدانجا رسیده است که یک گروه سیاسی به نام جامعه مدرسین اطلاعیه می دهد و یک مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی یوسف صانعی را از مرجعیت سلب می کند. جامعه مدرسین فعلی گویا تصور می کند از همان جایگاهی رفیعی برخوردار است که جامعه مدرسین پیش از انقلاب و در ابتدای انقلاب برخوردار بود. برخی از اعضای تازه به دوران رسیده جامعه مدرسين در غیاب اساتید گرانقدر بر اين خیال خام‌اند که یک مرجع را با یک اطلاعیه می توان از مرجعیت به در کرد. در حکومت اسلامی به مسجد و منزل و مدرسه عالم مجاهد آیت الله علی محمد دستغیب به خاطر اظهار نظری حمله ور میشوند و مردم را با توسل به زور از مسجد بیرون و خانه خدا را پلمپ می کنند. به نام مذهب، حکومت می کنند و با این حال چنین آبرو از مذهب می برند.


در این آشفته بازار اگر چهره ای همچون جناب آقای میرحسین موسوی نیز نجیبانه پیشنهادهایی را برای عبور از بحران پیشنهاد می کند پاسخ او هتاکی و توهین هایی است که از هر سو سرازیر می شود. گویی برخی از دست اندرکاران امور نه تنها تمایلی به آرامش ندارند که نان خود را در تنور بحران و آشوب و سرکوب می بینند و راه توفیق خود در قدرت را صرفا با وجود چنین شرایطی گشوده می یابند و بحران را با بحرانی دیگر پیوند می زنند. حال آنکه خروج از بحران در گرو اجرای کلیه اصول قانون اساسی است ؛ امری که شرط اساسی آن استقلال قوه قضائیه و اجتناب از سیاست در امر قضاوت است؛ همچنان که امام بزرگوار نیز فرمودند “قوه قضائیه قوه ای است مستقل و هیچ مقامی حق دخالت در آن را ندارد” و “قضات نیز نباید گوش به هیچ کس بدهند”. ما کجا و توصیه حضرت امام کجا!

آری، عده ای بر این گمان اند که با بستن تمام روزنه های اصلاح و دربند کردن تمام اصلاح طلبان، چراغ اصلاح طلبی خاموش خواهد شد و پرچم مبارزه با دروغ و فریب بر زمین خواهد افتاد. من اما شهادت می دهم که ارعابها و تهدیدهای روزافزون، نه تنها مرا در پیمودن مسیری که در پیش گرفته ام سست تر نکرده که راسخ تر کرده است و به واسطه ایمانی که به راه خویش دارم خود و فرزندانم را آماده هر گونه مصیبتی نیز ساخته ام. به نظر اینجانب خروج از بحران دامنگیر فعلی توجه به موارد ذیل خواهد بود:

1- اعتراف و توبه ظالمان و بخشش مردم: آنانی که مسبب مظالم عاشورای حسینی و حوادث پس از انتخابات بوده اند باید توبه کنند نه آنهایی که برای احقاق رای خود شهید داده اند. آنهایی باید توبه کنند که چوب حراج بر ثروت ملی کشور زده اند و از کیسه مردم حاتم بخشی کرده اند و مردم را در فقر و تنگدستی رها کرده اند. آنهایی باید توبه کنند که افراد بی صلاحیت را تایید صلاحیت کردند و افراد واجد صلاحیت را رد و مردم را از حق انتخاب کردن محروم ساختند و برای تغییر رای مردم جواز صادر کردند و اعتراض مردم را با گلوله سرکوب نمودند. آنهایی باید توبه کنند که دانشجویان را از تحصیل محروم کردند و بی دانشان را بر صدر نشاندند. توبه ظالمان اولین راه بازگشت آرامش به کشور و تسکین دل های داغدیده است. مردم ایران اهل زیاده خواهی نیستند. توبه کنندگان را که به گناه خود اعتراف کنند خواهند بخشید اگرچه ظلم آنها را فراموش نخواهند کرد. نه کسی به دنبال انتقام است و نه انتقام گیری درمانی بر ظلمهای رفته بر مردم خواهد بود.

2- انحرافی که از انقلاب ایران صورت گرفته باید اصلاح شود. انقلاب را بی شک صاحبان قدرت منحرف کرده اند و نمی توان بار این انحراف را بر دوش مردم گذاشت. اصلاح این انحراف نیز تنها در گرو اجرای قانون اساسی و کنوانسیون های بین المللی است که ما آنها را امضا کرده و به اجرای آنها متعهدیم. آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن فضای نقد و نقادی ، آزادی زندانیان سیاسی و حاکمیت حقوق ملت حرکت در مسیر اصلاحی است. نمی توان افراد را به صورت فله ای بازداشت و محاکمه کرد و بدون وکیل و هیات منصفه و به صورت غیرعلنی و در فضایی امنیتی و بدون رعایت اصول آیین دادرسی هر اتهامی را بر آنها بار کرد و با این حال دم از انقلاب و جمهوریت و اسلامیت نیز زد. انقلاب ما به انحراف رفته است و این انحراف تنها با به رسمیت شناختن آزادیهای مصرح در قانون اساسی اصلاح خواهد شد.


3- پرهيز از خشونت : احیای آزادی ها و مبارزه با استبداد را تنها با ابزار اصلاحات می توان پیش برد. ما معتقد به اصل ولایت فقیه و جمهوری اسلامی متکی بر آرای 98 درصدی هستیم نه جمهوری اسلامی ای که ارزشی برای رای مردم قائل نیست. بر این اساس ما معتقد به اصلاحات و مبارزه غیر خشونت آمیز برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریلی هستیم که از آن خارج شده است. برای پیش برد مبارزه ای مسالمت آمیز نباید به دامان خشونت افتاد. اگرچه من اطمینان دارم که برخی از دست اندرکاران امور از افزایش خشونت استقبال می کنند چه آنکه آنها تنها در فضایی آکنده از خشونت است که می توانند راه را برای سرکوب بگشایند. از اینرو پرهیز از خشونت اصلی اساسی در حق خواهی اصلاح طلبانه ما بوده است و خواهد بود.


4- ریشه یابی و علت یابی حوادث اخیر: دستگاههای امنیتی بهتر است که به جای پروژه های نخ نما شده و اعتراف گیری های بی حاصل به دنبال ریشه یابی اتفاقات باشند. به فرض که مردم معترض رفتاری تندتر از انتظار نیز در روز عاشورا از خود نشان داده باشند باید به سراغ علت ها رفت نه نتیجه. کلام خداست که ” فریاد توام با تندی را دوست ندارد مگر آنکه فریاد مظلوم باشد”. اگر خشونتی از سوی برخی از مردم سرزده است باید دید که چه برخوردی با آن جمعیت میلیونی در بیست و پنجم خرداد که تنها شعارشان سکوت بود صورت گرفت که آنها چنین تغییر مشی داده اند؟ آیا اگر خشونتی از سوی برخی معترضین صورت گرفته باشد نتیجه خشونت برهنه و ظلمی نیست که بر آنها روا شده است؟ دستگاههای امنیتی به جای آنکه در توجیه حوادث و سناریوی ذهنی خود بر دایره بازداشت ها بیافزایند بهتر آن است که ریشه این مظالم و خشونت ها را شناسایی کنند؛ که از دیدگاه اینجانب ریشه این اتفاقات و مظالم و عصبانیت مردم نیز به انتخابات ریاست جمهوری 84 بر می گردد؛ انتخاباتی که نقطه آغازی در نادیده گرفتن رای و حق مردم بود.

5- من مهدی کروبی آمادگی خود را برای مناظره با هر نماینده ای از سوی حکومت اعلام می کنم تا مشخص شود که این انقلاب را چه کسانی به انحراف بردند و مسئول مظالم رفته بر مردم چه افراد و گروه هایی هستند. ما را منافق و فتنه جوی و وابسته به دولتهای غاصب وسلطه جو خوانده اند. شیوه ما البته این نیست که مخالف خود را منافق و ضدانقلاب و برگشته از اسلام بخوانیم. اما تنها یک مناظره واقعی که مردم نظاره گر مستقیم آن باشند روشن خواهد ساخت چه کسی با حق است و چه کسی بر حق؛ چه کسانی از منافع ملي، عزت و سربلندی مردم بزرگ ایران و آرمان هاي امام فاصله گرفته و چه کسانی هنوز بر آن آرمان ها پایبند هستند. در این میان داوران اصلی مردم خواهند بود و چه داوری بهتر از مردم.
مهدی کروبی
21 دی ماه 1388


سایت منبع:( کلمه
WWW.KALEME.ORG - جنبش راه سبز WWW.RAHESABZ.NET )




این مطلب از سایت منبع است و این وبلاگ مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است)
©® http: //
green-democracy.blogsky.com
©® http: //
green-road.blogsky.com
E-mail: green_democracy@yahoo.com


...........................................................................................................................a.r.s